و در هر فن امهات و اصولى بيان فرموده است كه يك عالم رياضى را بمنزلت مفتاح در آن فنون است . علاوه اين كه در ابتداى جامع بهادر خانى تصريح فرموده است كه اين كتاب مفتاح الرصد است بدين عبارت : ([ واضح باد كه چون به استعانت اين كتاب بى ضم رساله اى و كتابى ديگر تنقيح همگى مراتب رصد كواكب و وضع زيج جديد به احسن وجوه ممكن است بدين حيثيت آن را مفتاح الرصد توان خواند و ليكن از آنجا كه در حقيقت سبب فاعلى و غائى اين تاليف ذات سامى ممدوح ( جناب احتشام الدوله مبارز الملك راجه خان بهادر نصرت جنگ . . . ) است بدين لحاظ به جامع بهادر خانى موسوم ساختن عين مستحسن باشد]). ( ص 3 و 4 ط 1 ) پس صواب اين بود كه عبارات كتاب را در تعريف جامع بهادرى قرار مى داد و در آخر به جاى وله كتاب جامع بهادرى مى فرمود : وله كتاب الرصد المعروف بالطغيانى . و بدون شك و ترديد صاحب اعيان الشيعه زيج بهادرى را به اوصاف جامع بهادرى تعريف فرموده است . باز در تاييد گفتارم اين كه بدان نحو كه در اعيان الشيعه معظم له را نام برده است چنانست كه خود وى در اول جامع بهادرى به نام خود و نام پدرش تصريح كرده است بدين عبارت :