عبارت زيج الغ بيك بدين صورت است([ : و اگر ذات ظل دائر باشد ميل كلى را از اعظم ارتفاعات بكاهيم تمام عرض بلد حاصل آيد و اگر نتوان كاست عرض بربع رسيده باشد]). ملا عبدالعلى بيرجندى در شرح زيج ياد شده در بيان جمله اخير يعنى([ و اگر نتوان كاست]). . . گويد([ : يعنى اگر ميل كلى را از اعظم ارتفاعات نتوان كاست عرض به ربع رسيده باشد زيرا كه معدل النهار در آن عرض بر افق منطبق است و غايت ارتفاع آفتاب در آن عرض بقدر ميل كلى است پس ميل كلى را از اعظم ارتفاعات نتوان كاست چه متبادر از كاستن آنست كه از منقوص منه چيزى باقى ماند ليكن بعضى اهل حساب تفريق را به اين نوع تعريف كرده اند كه([ : نقصان كردن عدديست از عددى كه كمتر از آن نباشد])و اين تعريف شامل مساوات نيز هست و اظهر آن بود كه چنين گفتى كه : اگر اعظم ارتفاعات مساوى ميل كلى بود عرض آن موضوع ربع بود]). اين بود عبارت بيرجندى كه نقل كرده ايم پس بايد صاحب زيج بهادرى كه از عبارت زيج الغ بيكى بدين عبارت([ : و اگر اعظم ترين ارتفاعات مثل ميل كلى باشد عرض آن موضوع ربع دور بود])ناظر به تعبير بيرجندى باشد كه گفت : و اظهر آن بود كه چنين گفتى .. . الخ . و علماى رياضى بعد از بيرجندى به مؤلفات وى ناظر تام دارند و خود صاحب زيج بهادرى در ابتداى جامع بهادرى گويد([ : و از عهد قدوة المرتاضين مولانا عبدالعلى البيرجندى طاب الله ثراه تا اين زمان كه تخمينا سه صد سال قمرى گذشته است . . . الخ . ( ص 3 ط 1 ) و بعضى از اساتيد اين كمترين مى فرمود كه : در علوم رياضى بعد از خواجه نصيرالدين طوسى بايد بسراغ ملا عبدالعلى بيرجندى رفت . مطلبى ديگر در بيان عبارت زيج بهادرى([ : اگر بلد ذات ظل دائره باشد . . . ])و آن اينكه در درس 33 در قسم پنجم از آفاق هفتگانه كه عرض بلد بقدر تمام ميل كلى است دانسته شد كه اگر عرض بلد شمالى باشد مدار راس السرطان اعظم