دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متوفى سنه 710 هق صاحب نهاية الادراك فى دراية الافلاك ) بوده باشد . بقرينه آن كه در فصل هشتم از باب دوم شرح تذكره ياد شده گويد : و هذا الذى ذكرنا موافق لما ذكره العلامه فى النهاية و التحفة . . . و شايد تفاوت ده درجه به حسب اختلاف طول جزائرى و ساحلى روى آورده باشد . هنديان هيات فلك را به صورت انسانى مستلقى كه سر آن قطب جنوبى است توهم كرده اند بنابراين وضع يمين آن مشرق و يسار آن مغرب و قدام آن وسط سماء و خلف آن مقابل وسط سماء بسوى زمين و قطب شمالى قدم آنست يعنى قطب جنوبى علو آن و قطب شمالى سفل آنست چنانكه انسان كه به حسب طبيعى ايستاده است طرف راس آن علو و جهت قدم او سفل است . اين بحث را در جهات طبيعى كه فوق و تحت است عنوان كرده اند و در مبحث محدد الجهات به تفصيلى كه در كتب فلسفه مذكور است آورده اند . مثلا نمط ثانى اشارات شيخ رئيس در محدد الجهات كه منشا پيدايش جهات است مى باشد .

خواجه طوسى در شرح آن در آغاز فصل نخستين نمط ياد شده گويد : لما كانت الامتدادات التى تمر بنقطة و يقوم بعضها على بعض على زوايا قوائم اعنى ابعاد الاجسام ثلاثه لا غير و كان لكل امتداد طرفان كانت الجهات بهذا الاعتبار ستا : اثنتان منها طرفا الامتداد الطولى و يسميهما الانسان باعتبار طول قامته حين هو قائم بالفوق و التحت و الفوق منهما مايلى راسه بحسب الطبع و التحت ما يقابله و اثنتان منها طرفا الامتداد العرضى و يسميهما باعتبار عرض قامته باليمين و الشمال و اليمين مايلى اقوى جانبيه بحسب الاغلب و الشمال مايقابله و اثنتان طرفا الامتداد الباقى و يسميهما باعتبار ثخن قامته بالقدام و الخلف و القدم مايلى وجهه و الخلف ما يقابله ثم يستعملها فى سائر الحيوانات و الاجسام حتى الفلك على هذا النسق الخ . ترجمه گفتار خواجه بفارسى اين كه : چون جسم طبيعى را بعد جوهرى است يعنى داراى حجم است در آن نقطه اى فرض توان كرد كه سه امتداد يعنى سه خط مستقيم از آن نقطه بگذارند و يكديگر را بر زواياى قائمه تقاطع كنند و بيش از آن صورت پذير نيست لذا جسم را سه بعد است و از اين ابعاد سه گانه بدر نيست . و چون هر يك از آن امتدادهاى سه گانه را دو جهت است جهات بدين اعتبار شش اند . دو جهت از آن شش جهت دو طرف امتداد طولى است كه انسان به اعتبار طول قامتش كه به طور طبيعى ايستاده باشد

/ 526