ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 120برايش راه نجاتى قرار داده، از مسيرى كه خودش نپندارد، روزيش ميدهد، و كسى كه بر خدا توكل كند، او وى را بس است، كه خدا بكار خويش مىرسد، و خدا براى هر چيزى مقدار و اندازهاى قرار داده) «1».در صدر آيه، با مطلق آوردن كلام، مىفهماند هر كس از خدا بترسد، و هر كس بطور مطلق بر خدا توكل كند، خدا او را روزى ميدهد، و كافى براى او است، هر چند كه اسباب عادى كه نزد ما سبباند، بر خلاف روزى وى حكم كنند، يعنى حكم كنند كه چنين كسى نبايد روزى بمقدار كفايت داشته باشد.اين دلالت را اطلاق آيات زير نيز دارد: (وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي، فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ: و چون بندگان من سراغ مرا از تو مىگيرند من نزديكم، دعاى دعا كننده را در صورتى كه مرا بخواند اجابت مىكنم، هر چند كه اسباب ظاهرى مانع از اجابت باشد) «2»، (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ: مرا بخوانيد تا دعايتان را مستجاب كنم، (هر چند كه اسباب ظاهرى اقتضاى آن نداشته باشد) «3»: (أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ، آيا خدا كافى بنده خود نيست؟ «4» (چرا هست، و حوائج و سؤالات او را كفايت مىكند، هر چند كه اسباب ظاهرى مخالف آن باشند).گفتگوى ما در باره صدر آيه سوم از سوره طلاق بود، كه آيات بعدى نيز، استفاده ما را از آن تاييد مىكرد، اينك مىگوييم كه ذيل آيه يعنى جمله: (إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ) «5» اطلاق صدر را تعليل مىكند، و مىفهماند چرا خداى تعالى بطور مطلق امور متوكلين و متقين را كفايت مىكند؟ هر چند اسباب ظاهرى اجازه آن را ندهند؟ مىفرمايد: براى اينكه اولا امور زندگى متوكلين و متقين جزو كارهاى خود خداست، (هم چنان كه كارهاى شخصى يك وزير فداكار، كار شخص سلطان است)، و در ثانى خدايى كه سلسله اسباب را براه انداخته، العياذ باللَّه دست بند بدست خود نزده، همانطور كه باراده و مشيت خود آتش را سوزنده كرده، در داستان ابراهيم اين اثر را از آتش مىگيرد، و همچنين در مورد هر سببى ديگر، اراده و مشيت خداى تعالى باطلاق خود باقى است، و هر چه بخواهد مىكند، هر چند كه راههاى عادى و اسباب ظاهرى اجازه چنين كارى را نداده باشند.حال بايد ديد آيا در مورد خوارق عادات و معجزات، خداى تعالى چه مىكند؟ آيا معجزه را بدون بجريان انداختن اسباب مادى و علل طبيعى و بصرف اراده خود انجام ميدهد، و يا آنكه در مورد معجزه نيز پاى اسباب را بميان مياورد؟ ولى علم ما بان اسباب احاطه ندارد، و خدا خودش بدان احاطه دارد، و بوسيله آن اسباب آن كارى را كه ميخواهد مىكند؟.