ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 132چرا اين قرآن بر يكى از دو مردان بزرگ اين دو محل نازل نشد) «1».باز نظير اين احتجاج و يا قريب بان، احتجاجى است كه در آيه: (وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ؟ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً؟ أَوْ يُلْقى إِلَيْهِ كَنْزٌ؟ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْها، گفتند: اين چه پيغمبرى است كه غذا ميخورد، و در بازارها راه مىرود؟ اگر پيغمبر است، چرا فرشتهاى بر او نازل نميشود، تا با او بكار انذار بپردازد، و چرا گنجى برايش نمىافتد، و يا باغى ندارد كه از آن بخورد؟) «2» بچشم ميخورد.چون خواستهاند بگويند: ادعاى رسالت، ايجاب مىكند كه شخص رسول مثل ما مردم نباشد، چون حالاتى از قبيل وحى و غيره دارد كه در ما نيست، و با اين حال چرا اين رسول طعام ميخورد، و در بازارها راه مىرود، تا لقمه نانى بدست آورد؟ او بايد براى اينكه محتاج كاسبى نشود، گنجى نزدش بيفتد و ديگر محتاج بامدن بازار و كار و كسب نباشد، و يا بايد باغى داشته باشد كه از آن ارتزاق كند، نه اينكه از همان طعامها كه ما ميخوريم استفاده كند، ديگر اينكه بايد فرشتهاى با او باشد كه در كار انذار كمكش كند.و خداى تعالى استدلالشان را رد نموده فرمود: (انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ، فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا) «3» تا آنجا كه ميفرمايد: (وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ، إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ، وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ، وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً، أَ تَصْبِرُونَ؟ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً، ببين چگونه مثلها مىزنند، و اين بدان جهت است كه گمراه شده نميتوانند راهى پيدا كنند- تا آنجا كه مىفرمايد- و ما قبل از تو هيچيك از پيغمبران را نفرستاديم، الا اينكه آنان نيز طعام ميخوردند، و در بازارها راه ميرفتند، و ما بعضى از شما را مايه فتنه بعضى ديگر كردهايم، ببينيم آيا خويشتن دارى مىكنيد يا نه، البته پروردگار تو بينا است) «4» و در جاى ديگر از استدلال نامبرده آنان اين قسمت را كه مىگفتند: بايد فرشتهاى نازل شود، رد نموده مىفرمايد: (وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا، وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ، بفرض هم كه آن رسول را فرشته مىكرديم باز در صورت مردى مىكرديم و امر را بر آنان مشتبه ميساختيم). «5»باز قريب بهمين استدلال را در آيه: (وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا، لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ؟أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ، وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً، آنان كه اميد ديدار ما ندارند، گفتند: چرا ملائكه بر خود ما نازل نميشود؟ و چرا پروردگارمان را نمىبينيم؟ راستى چقدر پا از گليم خود بيرون