ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
مقدمه، ص 24نه در مصداق و تفاوت مصداق موجب تبدل مفهوم نخواهد بود.9- مرحوم علامه قدس سره تنزل قرآن كريم را بطور تجلّى مىدانستند نه تجافى، لذا معارف طولى آن را مورد نظر داشته و هر يك از آنها را در رتبه خاص خويش قرار مىدادند و هيچكدام از آنها را مانع حمل بر ظاهر و حجيّت و اعتبار آن نمىديدند و اصالت را در هنگام تفسير به ظاهر مىدادند و هرگز در مقام تفسير مفهومى آيه اصل را باطن نمىدانستند كه فقط بر آن حمل گردد بلكه از راه حفظ و حجيّت ظاهر آن به باطن راه يافته و از آن باطن به باطن ديگر سلوك مىكردند كه روايات معصومين عليهم السلام نيز اين چنين است «1».10- مرحوم علامه قدس سره معارف دينى را جزء ما وراى طبيعت مىدانستند نه طبيعت لذا آنها را منزّه از احكام ماده و حركت دانسته و افزونى و كاهش مادّى را در حريم آنها روا نمىديدند و دين را سنّت اجتماعى قابل تطوّر و تحوّل و در نتيجه مستعد فرسودگى و كهنگى ندانسته و اين طرز تفكر را به شدّت مردود مىدانستند «2» لذا همه ظواهر دينى را كه راجع به اصل اعجاز يا انواع گوناگون آن بود محترم مىشمردند و از آنها حمايت مىنمودند و طرز تفكر وهابيّت را كه خود نوعى مادّيت است در كسوت مذهب، باطل دانسته و همواره آن را مخالف عقل و وحى مىشمردند چه اينكه روش تفسيرى مبتنى بر اصالت حسّ و تجربه و نيز روش تفسيرى مبتنى بر اصالت عمل را باطل دانسته «3» و معيار درستى انديشه را عقل قرار مىدادند «4» نه حسّ و تجربه و نه عمل.11- آشنايى كامل مرحوم علامه با قرآن كريم نه تنها موجب شد كه آيات و كلمات قرآن مجيد را با ارجاع به يكديگر حل كنند بلكه در تفسير حروف مقطّعه نيز همين سيره حسنه را اعمال مىنمودند زيرا به كمك بررسى سورههايى كه داراى حروف مقطعه بسيط هستند مانند: «الم» و «ص» و بررسى سورهاى كه داراى حروف مقطعه مركب مىباشد مانند: «المص» پى مىبردند كه حرف مقطع رمزى است به محتواى سوره و اشاره سرّى به مضمون آن دارد و حتّى انس فراوان مرحوم استاد به قرآن كريم موجب شد كه با