ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 168

بعد از آنچه گفته شد مى‏گوييم: اينكه هستى هر چيزى محتاج بعلت است، و در جاى خود مسلم شده، جهتش اين است كه وجود (كه مناط جعل است)، وجود امكانى است، يعنى بحسب حقيقت صرف رابط است، و از خود استقلالى ندارد، و لذا ما دام كه اين رابط و غير مستقل سلسله‏اش بوجودى مستقل بالذات منتهى نشود، سلسله فقر و فاقه نيز منقطع نمى‏گردد، و هم چنان هر حلقه‏اش بحلقه‏اى ديگر، تا علت آن باشد.

از اينجا اين معنا نتيجه‏گيرى ميشود، كه اولا صرف اينكه يك معلول مستند بعلت خود باشد، باعث نميشود كه از علتى واجب الوجود بى نياز شود، چون گفتيم تمامى موجودات يعنى علت و معلولهاى مسلسل، محتاجند بعلتى واجب، و گر نه اين سلسله و اين رشته پايان نمى‏پذيرد.

و ثانيا اين احتياج از آنجا كه از حيث وجود است، لا جرم احتياج در وجود با حفظ تمامى خصوصيات وجودى، و ارتباطش با علل و شرائط زمانى و مكانى و غيره، خواهد بود.

پس با اين بيان دو مطلب روشن گرديد، اول اينكه همانطور كه خود انسان مانند ساير ذوات طبيعى، وجودش مستند باراده الهى است، همچنين افعالش نيز مانند افعال ساير موجودات طبيعى، مستند الوجود باراده الهى است، پس اينكه معتزله گفته‏اند: كه وجود افعال بشر مرتبط و مستند بخداى سبحان نيست، از اساس باطل و ساقط است.

و اين استناد از آنجا كه استنادى وجودى است، لا جرم تمامى خصوصيات وجودى كه در معلول هست، در اين استناد دخيلند، پس هر معلول با حد وجودى كه دارد، مستند بعلت خويش است، در نتيجه همانطور كه يك فرد از انسان با تمامى حدود وجوديش، از پدر، و مادر، و زمان، و مكان، و شكل، و اندازه، كمى، و كيفى، و ساير عوامل ماديش، مستند بعلت اولى است، همچنين فعل انسان هم با تمامى خصوصيات وجوديش مستند بهمان علت اولى است.

بنا بر اين فعل آدمى اگر مثلا بعلت اولى و اراده ازلى و واجب او، منسوب شود، باعث نميشود كه اراده خود انسان در تاثيرش باطل گردد، و بگوئيم: كه اراده او هيچ اثرى در فعلش ندارد، براى اينكه اراده واجبه علت اولى، تعلق گرفته است به اينكه فعل نامبرده از انسان نامبرده با اراده و اختيارش صادر شود، و با اين حال اگر اين فعل در حال صدورش بدون اراده و اختيار فاعل صادر شود، لازم مى‏آيد كه اراده ازلى خداى تعالى از مرادش تخلف بپذيرد، و اين محال است.

پس اين نظريه جبرى مذهبان از اشاعره كه گفته‏اند: تعلق اراده الهى بافعال ارادى انسان باعث ميشود كه اراده خود انسان از تاثير بيفتد، كاملا فاسد و بى پايه است، پس حق مطلب و آن مطلبى كه سزاوار تصديق است، اين است كه افعال انسانى يك نسبتى با خود آدمى دارد، و نسبتى‏

/ 693