ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 181(سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا، إِلَّا ما عَلَّمْتَنا، منزهى تو، ما جز آنچه تو تعليممان دادهاى چيزى نمىدانيم).پس از آنچه گذشت روشن شد، كه علم باسماء آن مسميات، بايد طورى بوده باشد كه از حقايق و اعيان وجودهاى آنها كشف كند، نه صرف نامها، كه اهل هر زبانى براى هر چيزى مىگذارند، پس معلوم شد كه آن مسميات و ناميدهها كه براى آدم معلوم شد، حقايقى و موجوداتى خارجى بودهاند، نه چون مفاهيم كه ظرف وجودشان تنها ذهن است، و نيز موجوداتى بودهاند كه در پس پرده غيب، يعنى غيب آسمانها و زمين نهان بودهاند، و عالم شدن بان موجودات غيبى، يعنى آن طوريكه هستند، از يك سو تنها براى موجود زمينى ممكن بوده، نه فرشتگان آسمانى، و از سوى ديگر آن علم در خلافت الهيه دخالت داشته است. كلمه (اسماء) در جمله (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها) الخ، از نظر ادبيات، جمعى است كه الف و لام بر سرش در آمده، و چنين جمعى به تصريح اهل ادب افاده عموم مىكند، علاوه بر اينكه خود آيه شريفه با كلمه (كلها، همهاش) اين عموميت را تاكيد كرده.در نتيجه مراد بان، تمامى اسمايى خواهد بود كه ممكن است نام يك مسما واقع بشود، چون در كلام، نه قيدى آمده، و نه عهدى، تا بگوئيم مراد، آن اسماء معهود است.از سوى ديگر كلمه: (عرضهم، ايشان را بر ملائكه عرضه كرد)، دلالت مىكند بر اينكه هر يك از آن اسماء يعنى مسماى بان اسماء، موجودى داراى حياة و علم بودهاند، و در عين اينكه علم و حياة داشتهاند، در پس حجاب غيب، يعنى غيب آسمانها و زمين قرار داشتهاند.گو اينكه اضافه غيب به آسمانها و زمين، ممكن است در بعضى موارد اضافه تبعيضى باشد، و لكن از آنجا كه مقام آيه شريفه مقام اظهار تمام قدرت خداى تعالى، و تماميت احاطه او، و عجز ملائكه، و نقص ايشان است، لذا لازم است بگوئيم اضافه نامبرده (مانند اضافه در جمله خانه زيد-) اضافه ملكى باشد.در نتيجه مىرساند: كه اسماء نامبرده امورى بودهاند كه از همه آسمانها و زمين غايب بوده، و بكلى از محيط كون و وجود بيرون بودهاند.وقتى اين جهات نامبرده را در نظر بگيريم، يعنى عموميت اسماء را، و اينكه مسماهاى بان اسماء داراى زندگى و علم بودهاند، و اينكه در غيب آسمانها و زمين قرار داشتهاند، آن وقت با كمال وضوح و روشنى همان مطلبى از آيات مورد بحث استفاده مىشود، كه آيه: (وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ، وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ، هيچ چيز نيست مگر آنكه نزد ما خزينههاى آن هست، و ما از آن خزينهها نازل نمىكنيم، مگر باندازه معلوم) «1»، در صدد بيان آنست.