ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 234آراء واهيه و پوچ، و اقاويل كاذبه و بى اساس ابطال شده، خداى عز و جل در بارهاش فرمود:(وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ، امروز تنها مؤثر خداست) «1»، و نيز فرموده: (وَ رَأَوُا الْعَذابَ، وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ، عذاب را مىبينند و دستشان از همه اسباب بريده ميشود) «2».و نيز فرموده: (وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى، كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ، وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ، وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ، الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ، لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ، وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ، امروز تك تك و به تنهايى نزد ما آمديد، همانطور كه روز اولى كه شما را آورديم لخت و تنها آفريديم، و آنچه بشما داده بوديم با خود نياورديد، و پشت سر نهاديد، با شما نمىبينيم آن شفيعانى كه يك عمر شريكان ما در سرنوشت خود مىپنداشتيد، آرى ارتباطهايى كه بين شما بود، و بخاطر آن منحرف شديد، قطع شد، و آنچه را مىپنداشتيد (امروز نمىبينيد) «3» و نيز فرموده:(هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ، وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ، وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ، در آن هنگام هر كس بهر چه از پيش كرده مبتلا شود، و بسوى خداى يكتا مولاى حقيقى خويش بازگشت يابند، و آن دروغها كه مىساختهاند نابود شوند) «4».و همچنين آياتى ديگر، كه همه آنها اين حقيقت را بيان مىكند، كه در موطن قيامت، اثرى از اسباب دنيوى نيست، و ارتباطهاى طبيعى كه در اين عالم ميان موجودات هست، در آنجا بكلى منقطع است، و اين خود اصلى است كه لوازمى بر آن مترتب ميشود، و آن لوازم بطور اجمال بطلان همان عقائد موهوم و خرافى است، آن گاه قرآن كريم هر يك از آن عقائد را بطور تفصيل بيان نموده، و پنبهاش را زده است، از آن جمله مسئله شفاعت و پارتى بازى است، كه در باره آن مىفرمايد: (وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً، وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ، وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ، وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ، بپرهيزيد از روزى كه احدى بجاى ديگرى جزاء داده نميشود، و از او شفاعتى پذيرفته نيست، و از او عوضى گرفته نميشود، و هيچكس از ناحيه كسى يارى نمىگردند) «5»، و نيز فرموده: (يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ، روزى كه در آن نه خريد و فروشى است، و نه رابطه دوستى) «6» و نيز فرموده: (يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً، روزى كه هيچ دوستى براى دوستى كارى صورت نمىدهد) «7»، و نيز فرموده: (يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ، ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ روزى كه از عذاب مىگريزيد ولى از خدا پناهگاهى نداريد) «8» و نيز فرموده ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ؟ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ، چرا بيارى يكديگر برنميخزيد؟ بلكه آنان امروز تسليمند. «9»