ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 239

قبيل گرسنگى، و عطش، و حرارت، و سرما، و سلامتى، و مرض، متوسل بشفاعت نميشويم، وقتى گرسنه شديم بدون اينكه دست بدامن اسباب غير طبيعى بزنيم، خود برخاسته براى خودمان غذا فراهم مى‏كنيم، و همچنين آب و لباس و خانه و دارو تهيه مى‏كنيم.

و توسل ما باسباب غير طبيعى، و شفيع قرار دادن آنها، تنها در خيرات و شرورى، و منافع و مضارى است كه اوضاع قوانين اجتماعى، و احكام حكومت، يا بطور خصوص، و يا عموم، بطور مستقيم يا غير مستقيم، پيش مى‏آورد، چون در دائره حكومت و مولويت از يك سو، و عبوديت و اطاعت از سوى ديگر، در هر حاكم و محكومى كه فرض شود احكامى از امر و نهى هست، كه اگر محكوم و رعيت بان احكام عمل كند، و تكليف حاكم و مولى را امتثال نمايد، آثارى از قبيل مدح زبانى، و يا منافع مادى، از جاه و مال در پى دارد، و اگر با آن مخالفت نموده، و از اطاعت تمرد و سر پيچى كند، آثار ديگرى از قبيل مذمت زبانى، و يا ضرر مادى، و يا معنوى در پى دارد، پس وقتى مولايى غلام خود و يا هر كس ديگرى كه در تحت سياست و حكومت او قرار دارد مثلا امر بكند، و يا نهى كند، و او هم امتثال نمايد، اجرى آبرومند دارد، و اگر مخالفت كند، عقاب يا عذابى دارد، از همين جا دو نوع وضع و اعتبار درست ميشود، يكى وضع حكم و قانون، و يكى هم وضع آثارى كه بر موافقت و مخالفت آن مترتب ميشود.

و بنا بر همين اساس آسياى همه حكومتهاى عمومى و خصوصى، و مخصوصا حكومت بين هر انسانى با زير دستش ميچرخد.

بنا بر اين اگر انسانى بخواهد بكمالى و خيرى برسد، يا مادى و يا معنوى، كه از نظر معيارهاى اجتماعى آمادگى و ابزار آن را ندارد، و اجتماع وى را لايق آن كمال و آن خير نمى‏داند، و يا بخواهد از خود شرى را دفع كند، شريكه بخاطر مخالفت متوجه او ميشود، و از سوى ديگر قادر بر امتثال تكليف، و اداى وظيفه نيست، در اينجا متوسل بشفاعت ميشود.

و بعبارتى روشن‏تر، اگر شخصى بخواهد به ثوابى برسد كه اسباب آن را تهيه نديده، و از عقاب مخالفت تكليفى خلاص گردد، بدون اينكه تكليف را انجام دهد، در اينجا متوسل بشفاعت مى‏گردد، و مورد تاثير شفاعت هم همين جا است، اما نه بطور مطلق، براى اينكه بعضى افراد هستند كه اصلا لياقتى براى رسيدن بكمالى كه ميخواهند ندارند، مانند يك فرد عامى كه ميخواهد با شفاعت اعلم علماء شود، با اينكه نه سواد دارد، و نه استعداد، و يا رابطه‏اى كه ميان او و آن ديگرى واسطه و شفيع شود ندارند، مانند برده‏اى كه بهيچ وجه نمى‏خواهد از مولايش اطاعت كند، و ميخواهد در عين ياغى‏گرى و تمردش بوسيله شفاعت مورد عفو مولا قرار گيرد كه در اين دو فرض، شفاعت سودى ندارد، چون شفاعت وسيله‏اى است براى تتميم سبب، نه اينكه خودش مستقلا

/ 693