ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 240سبب باشد، اولى را اعلم علماء كند، و دومى را در عين ياغيگريش مقرب درگاه مولا سازد.شرط ديگرى كه در شفاعت هست، اين است كه تاثير شفاعت شفيع در نزد حاكمى كه نزدش شفاعت ميشود بايد تاثير جزافى و غير عقلايى نباشد، بلكه بايد آن شفيع چيزى را بهانه و واسطه قرار دهد كه براستى در حاكم اثر بگذارد، و ثواب او و خلاصى از عقاب او را باعث شود، پس شفيع از مولاى حاكم نميخواهد كه مثلا مولويت خود را باطل، و عبوديت عبد خود را لغو كند، و نيز نميخواهد كه او از حكم خود و تكليفش دست بردارد، و يا آن را بحكم ديگر نسخ نمايد، حالا يا براى همه نسخ كند، و يا براى شخص مورد فرض، كه خصوص او را عقاب نكند.و نيز از او نميخواهد كه قانون مجازات خود را يا بطور عموم و يا براى شخص مورد فرض لغو نموده، يا در هيچ واقعه و يا در خصوص اين واقعه مجازات نكند، شفاعت معنايش اين نيست، و شفيع چنين تاثيرى در مولويت مولا و عبوديت عبد، و يا در حكم مولا، و يا در مجازات او ندارد، بلكه شفيع بعد از آنكه اين سه جهت را مقدس و معتبر شمرد، از راههاى ديگرى شفاعت خود را مىكند، مثلا يا بصفاتى از مولاى حاكم تمسك مىكند، كه آن صفات اقتضا دارد كه از بنده نافرمانش بگذرد، مانند بزرگوارى، و كرم او، و سخاوت و شرف دودمانش.و يا بصفاتى در عبد تمسك جويد، كه آن صفات اقتضاء مىكند مولا بر او رأفت ببرد، صفاتى كه عوامل آمرزش و عفو را برمىانگيزد، مانند خوارى و مسكنت و حقارت و بد حالى و امثال آن.و يا بصفاتى كه در نفس خود شفيع هست، مانند محبت و علاقهاى كه مولا باو دارد، و قرب منزلتش، و علو مقامش در نزد وى، پس منطق شفيع اين است كه ميگويد: من از تو نميخواهم دست از مولويت خود بردارى، و يا از عبوديت عبدت چشم بپوشى، و نيز نمىخواهم حكم و فرمان خودت را باطل كنى، و يا از قانون مجازات چشم بپوشى.بلكه ميگويم: تو با اين عظمت كه دارى، و اين رأفت و كرامت كه دارى از مجازات اين شخص چه سودى مىبرى؟ و اگر از عقاب او صرفنظر كنى چه ضررى بتو مىرسد، و يا ميگويم:اين بنده تو مردى نادان است، و اين نافرمانى را از روى نادانيش كرده، و مردى حقير و مسكين، مخالفت و موافقت او اصلا بحساب نمىآيد، و مثل تو بزرگوارى بامر او اعتنا نمىكند، و بان اهميت نميدهد، و يا ميگويم: بخاطر آن مقام و منزلتى كه نزد تو دارم، و آن لطف و محبتى كه تو نسبت بمن دارى، شفاعتم را در حق فلانى بپذير، و از عقابش رهانيده مشمول عفوش قرار ده.از اينجا براى كسى كه در بحث دقت كرده باشد، معلوم و روشن مىگردد كه شفيع، عاملى از عوامل مربوط بمورد شفاعت، و مؤثر در رفع عقاب را مثلا، بر عاملى ديگر كه عقاب را سبب