ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 247و بدرستى اينست كه صراط من، در حالى كه مستقيم است، پس او را پيروى كنيد، و دنبال هر راهى نرويد، كه شما را از راه خدا پراكنده مىسازد) «1»، و نيز فرموده: (فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا، وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا، هرگز براى سنت خدا تبديلى نخواهى يافت، و هرگز براى سنت خدا دگرگونى نخواهى يافت) «2».و مسئله شفاعت و پارتى بازى، اين هم آهنگى و كليت افعال، و سنتهاى خداى را بر هم مىزند، چون عقاب نكردن همه مجرمين، و رفع عقاب از همه جرمهاى آنان، نقض غرض مىكند، و نقض غرض از خدا محال است، و نيز اينكار يك نوع بازى است، كه قطعا با حكمت خدا نميسازد، و اگر بخواهد شفاعت را در بعضى گنهكاران، آنهم در بعضى گناهان قبول كند، لازم مىآيد سنت و فعل خدا اختلاف و دو گونگى، و بلكه چند گونگى پيدا كند- كه قرآن آن را نفى مىكند.چون هيچ فرقى ميان اين مجرم و ميان آن مجرم نيست، كه شفاعت را از يكى بپذيرد، و از ديگرى نپذيرد، و نيز هيچ فرقى ميان جرمها و گناهان نيست، همه نافرمانى خدا، و در بيرون شدن از زى بندگى مشتركند، آن وقت شفاعت را از يكى بپذيرد، و از ديگرى نپذيرد، يا از بعضى گناهان بپذيرد، و از بعضى ديگر نپذيرد، ترجيح بدون جهت و محال است.اين زندگى دنيا و اجتماعى ما است كه شفاعت و امثال آن در آن جريان مىيابد، چون اساس آن و پايه اعمالى كه در آن صورت ميدهيم، هوا و اوهامى است كه گاهى در باره حق و باطل بيك جور حكم مىكند و در حكمت و جهالت بيك جور جريان مىيابد.در جواب از اين اشكال مىگوييم: درست است كه صراط خداى تعالى مستقيم، و سنتش واحد است، و لكن اين سنت واحد و غير متخلف، قائم بر اصالت يك صفت از صفات خداى تعالى، مثلا صفت تشريع و حكم او نيست، تا در نتيجه هيچ حكمى از موردش، و هيچ جزا و كيفر حكمى از محلش تخلف نكند، و بهيچ وجه قابل تخلف نباشد، بلكه اين سنت واحد، قائم است بر آنچه كه مقتضاى تمامى صفات او است، آن صفاتى كه ارتباط باين سنت دارند، (هر چند كه ما از درك صفات او عاجزيم).توضيح اينكه خداى سبحان واهب، و افاضه كننده تمامى عالم هستى، از حياة، و موت، و رزق، و يا نعمت، و يا غير آنست، و اينها امورى مختلف هستند، كه ارتباطشان با خداى سبحان على السواء و يكسان نيست، و بخاطر يك رابطه به تنهايى نيست، چون اگر اينطور بود، لازم