ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 258صغيره را خدا مىآمرزد، و احتياجى بشفاعت ندارد، پس مورد شفاعت، آن عده، از اصحاب يمينند، كه گناهانى كبيره از آنان تا روز قيامت باقى مانده، و بوسيله توبه و يا اعمال حسنه ديگر از بين نرفته، پس معلوم ميشود شفاعت، مربوط باهل كبائر از اصحاب يمين است، هم چنان كه رسول خدا (ص) فرموده: (تنها شفاعتم مربوط باهل كبائر از امتم است، و اما نيكوكاران هيچ ناراحتى در پيش ندارند.و از جهتى ديگر، اگر نيكوكاران را اصحاب يمين خواندهاند، در مقابل بدكارانند كه اصحاب شمال (دست چپىها) ناميده شدهاند، و چه بسا طائفه اول اصحاب ميمنه، و طائفه دوم اصحاب مشئمه هم خوانده شدهاند، و اين الفاظ از اصطلاحات قرآن كريم است، و از اينجا گرفته شده كه در روز قيامت نامه بعضى را بدست راستشان ميدهند و نامه بعضى ديگر را بدست چپشان.هم چنان كه قرآن كريم در اين باره مىفرمايد: (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ، فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ، فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ، وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا، وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى، فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى، وَ أَضَلُّ سَبِيلًا، روزى كه هر جمعيتى را بنام امامشان ميخوانيم، پس كسانى كه نامهشان بدست راستشان داده شود، نامه خويش ميخوانند، و مىبينند كه حتى بقدر فتيلى ظلم نشدهاند، و كسانى كه در اين عالم كور بودند، در آخرت كور، و بلكه گمراهترند) «1»، كه انشاء اللَّه تعالى در تفسير آن خواهيم گفت: كه مراد بدادن كتاب بعضى بدست راستشان، پيروى امام بر حق است، و مراد بدادن كتاب بعضى ديگر بدست چپشان، پيروى از پيشوايان ضلالت است، هم چنان كه در باره فرعون فرمود: (يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ، فرعون روز قيامت پيشاپيش پيروانش مىآيد، و همگى را در آتش مىكند) «2».و سخن كوتاه اينكه برگشت نامگذارى به اصحاب يمين، بهمان ارتضاء دين است چنان كه برگشت آن چهار صفت هم بهمان است.مطلب ديگرى كه تذكرش لازم است، اين است كه خداى تعالى در يك جا از كلام عزيزش شفاعت را براى كسى كه خودش راضى باشد اثبات كرده، و فرموده: (وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى) «3»، و اين ارتضاء را بهيچ قيدى مقيد نكرده، و معين ننموده آن اشخاص چه اعمالى دارند، و نشانههاشان چيست؟ هم چنان كه همين مبهم گويى را در جاى ديگر كرده، و فرموده: (إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ، وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا، مگر كسى كه رحمان اجازهاش داده باشد، و سخنش پسنديده باشد) «4»، كه مىبينيد در اين آيه نيز معين نكرده، اينگونه اشخاص چه كسانند؟ از اينجا مىفهميم مقصود از