ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 302اول اينكه بمنزله مقدمهايست كه خطاب بعدى را كه بزودى متوجه بنى اسرائيل مىكند، و مىفرمايد: (وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيها، وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ، فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها، كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى، وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ، لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ)، توضيح ميدهد، (و يهوديان عصر قرآن را متوجه بان داستان ميسازد).نكته دوم اينكه آيه: (وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً)، كه گفتيم: خطاب به بنى اسرائيل است، در سلك آيات قبل از داستان واقع است، كه آنها نيز خطاب به بنى اسرائيل بودند، در نتيجه آيه مورد بحث و چهار آيه بعد از آن، جملههاى معترضهاى هستند، كه هم خطاب بعدى را بيان مىكنند، و هم بر بى ادبى بنى اسرائيل دلالت مىكند، كه پيغمبر خود را اذيت كردند، و باو نسبت دادند: كه ما را مسخره مىكنى، و با آن توضيحخواهىهاى بيجاى خود كه پرسيدند: گاوى كه مىگويى چطور گاوى باشد؟اوامر الهى و بيانات انبياء را نسبت ابهام دادند، و طورى سخن گفتند، كه از سراپاى سخنشان توهين و استخفاف بمقام والاى ربوبيت استشمام ميشود، چند نوبت بموسى گفتند: به پروردگارت بگو، كانه پروردگار موسى را پروردگار خود نميدانستند، (ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ، از پروردگارت براى ما بپرس: كه آن گاو چگونه گاوى باشد؟) و باين اكتفاء نكرده، بار ديگر همين بى ادبى را تكرار نموده گفتند: (ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا: ما لَوْنُها؟ از پروردگارت بخواه، تا رنگ آن گاو را برايمان روشن سازد)، باز باين اكتفاء نكرده، بار سوم گفتند: (ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ؟إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا، از پروردگارت بخواه، اين گاو را براى ما مشخص كند، كه گاو بر ما مشتبه شده).بطورى كه ملاحظه مىكنيد، اين بىادبان، حتى يك بار هم نگفتند: (از پروردگارمان بخواه)، و از اين گذشته، مكرر گفتند: (قضيه گاو براى ما مشتبه شده)، و با اين بى ادبى خود، نسبت گيجى و تشابه به بيان خدا دادند.علاوه بر همه آن بىادبيها، و مهمتر از همه آنها، اينكه گفتند: (إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا، جنس گاو برايمان مشتبه شده)، و نگفتند: (ان البقرة تشابهت علينا، آن گاو مخصوص كه بايد بوسيله زدن دم آن بكشته بنى اسرائيل او را زنده كنى، براى ما مشتبه شده)، كانه خواستهاند بگويند: همه گاوها كه خاصيت مرده زنده كردن ندارند، و اين خاصيت مال يك گاو مشخص است، كه اين مقدار بيان تو آن گاو را مشخص نكرد.و خلاصه تاثير نامبرده را از گاو دانستهاند، نه از خدا، با اينكه تاثير همه از خداى سبحان است، نه از گاو معين، و خداى تعالى هم نفرموده بود: كه گاو معينى را بكشيد، بلكه بطور مطلق فرموده بود: يك گاو بكشيد، و بنى اسرائيل ميتوانستند، از اين اطلاق كلام خدا استفاده نموده،