ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 328

ترجمه آيات‏

و ياد آوريد هنگامى را كه از بنى اسرائيل عهد گرفتيم كه جز خداى را نپرستيد و نيكى كنيد در باره پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران و بزبان خوش با مردم تكلم كنيد و نماز بپاى داريد و زكاة مال خود بدهيد پس شما عهد را شكستيد و روى گردانيديد جز چند نفرى و شمائيد كه از حكم و عهد خدا برگشتيد 83).

و چون از شما اين پيمانتان بگرفتيم كه خون يكدگر مريزيد و يكدگر را از ديار بيرون مكنيد و آن گاه شما اقرار هم كرديد و شهادت داديد (84).

ولى همين شما خودتان يكديگر را مى‏كشيد و طائفه‏اى از خود را از ديارشان بيرون مى‏كنيد و عليه ايشان پشت به پشت هم ميدهيد و در باره آنان گناه و تجاوز مرتكب ميشويد و اگر به اسيرى نزد شما شوند فديه مى‏گيريد با اينكه فديه گرفتن بر شما حرام بود هم چنان كه بيرون كردن حرام بود پس چرا به بعضى از كتاب ايمان مى‏آوريد و به بعضى ديگر كفر مى‏ورزيد و پاداش كسى كه چنين كند بجز خوارى در زندگى دنيا و اينكه روز قيامت بطرف بدترين عذاب برگردد چيست؟ و خدا از آنچه مى‏كنيد غافل نيست (85).

اينان همانهايند كه زندگى دنيا را با بهاى آخرت خريدند و بهمين جهت عذاب از ايشان تخفيف نمى‏پذيرد و نيز يارى نميشوند (86).

ما به موسى كتاب داديم و در پى او پيامبرانى فرستاديم و به عيسى بن مريم معجزاتى داديم و او را با روح القدس تاييد كرديم آيا اين درست است كه هر وقت رسولى بسوى شما آمد و كتابى آورد كه باب ميل شما نبود استكبار بورزيد طائفه‏اى از فرستادگان را تكذيب نموده و طائفه‏اى را بقتل برسانيد (87).

و گفتند: دلهاى ما در غلاف است بلكه خدا بخاطر كفرشان لعنتشان كرده و در نتيجه كمتر ايمان مى‏آورند (88).

بيان‏

(وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ) الخ، اين آيه شريفه با نظم بديعى كه دارد، در آغاز با سياق غيبت آغاز شده، و در آخر با سياق خطاب ختم ميشود، در اول بنى اسرائيل را غايب بحساب آورده، مى‏فرمايد: (و چون از بنى اسرائيل ميثاق گرفتيم)، و در آخر حاضر بحساب آورده، روى سخن بايشان كرده، مى‏فرمايد: (ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ، پس از آن همگى اعراض كرديد، مگر اندكى از شما) الخ. از سوى ديگر، در آغاز ميثاق را كه بمعناى پيمان گرفتن است، و جز با كلام صورت نمى‏گيرد، ياد مى‏آورد، و آن گاه خود آن ميثاق را كه چه بوده؟ حكايت مى‏كند، و اين حكايت را نخست با جمله خبرى (لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ) الخ، و در آخر با جمله انشائيه (وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً) الخ، حكايت مى‏كند.

شايد وجه اين دگرگونى‏ها، اين باشد كه در آيات قبل، اصل داستان بنى اسرائيل با سياق‏

/ 693