ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 345است، نه اينكه به معناى بينا و داراى چشم باشد، و در نتيجه بصير از شعب اسم عليم است.(قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ) الخ، سياق دلالت دارد بر اينكه آيه شريفه در پاسخ از سخنى نازل شده كه يهود گفته بودند، و آن اين بوده كه ايمان نياوردن خود را بر آنچه بر رسول خدا (ص) نازل شده تعليل كردهاند به اينكه ما با جبرئيل كه براى او وحى مىآورد دشمنيم، شاهد بر اينكه يهود چنين حرفى زده بودند اينست كه خداى سبحان در باره قرآن و جبرئيل با هم در اين دو آيه سخن گفته، رواياتى هم كه در شان نزول آيه وارد شده، اين استفاده ما را تاييد ميكند.و اما آيات مورد بحث در پاسخ از اينكه گفتند: ما بقرآن ايمان نمىآوريم براى اينكه با جبرئيل كه قرآن را نازل مىكند دشمنيم، مىفرمايد اولا: جبرئيل از پيش خود قرآن را نمىآورد، بلكه باذن خدا بر قلب تو نازل مىكند، پس دشمنى يهود با جبرئيل نبايد باعث شود كه از كلامى كه باذن خدا مىآورد اعراض كنند.و ثانيا قرآن كتابهاى بر حق و آسمانى قبل از خودش را تصديق مىكند و معنا ندارد كه كسى به كتابى ايمان بياورد، و بكتابى كه آن را تصديق مىكند ايمان نياورد.و ثالثا قرآن مايه هدايت كسانى است كه بوى ايمان بياورند.و رابعا قرآن بشارت است، و چگونه ممكن است شخص عاقل از هدايت چشم پوشيده، بشارتهاى آن را بخاطر اينكه دشمن آن را آورده، ناديده بگيرد؟و از بهانه دومشان كه گفتند: ما با جبرئيل دشمنيم جواب ميدهد به اينكه جبرئيل فرشتهاى از فرشتگان خداست و جز امتثال دستورات خداى سبحان كارى ندارد، مثل ميكائيل و ساير ملائكه، كه همگى بندگان مكرم خدايند، و خدا را در آنچه امر كند، نافرمانى نمىكنند، و هر دستورى بدهد انجام ميدهند.و همچنين رسولان خدا از ناحيه خود، كارهاى نيستند، هر چه دارند به وسيله خدا، و از ناحيه او است، خشمشان و دشمنىهايشان براى خداست، پس هر كس با خدا و ملائكه او، و پيامبرانش، و جبرئيلش، و ميكائيلش، دشمنى كند، خدا دشمن او است، اين بود آن دو جوابى كه دو آيه مورد بحث بدان اشاره دارد.(فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ) در اين آيه التفاتى از تكلم بخطاب كار رفته براى اينكه جمله (هر كس دشمن جبرئيل باشد) الخ، كلام رسول خدا (ص) است و جا داشت بفرمايد: (جبرئيل آن را باذن خدا بر قلب من نازل كرده)، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: (بر قلب تو نازل كرده)، و اين تغيير اسلوب براى اين بوده كه دلالت كند بر اينكه قرآن همانطور كه جبرئيل در نازل كردنش هيچ استقلالى ندارد، و تنها مامورى است مطيع، همچنين در گرفتن آن و رساندنش برسولخدا استقلالى