ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 359نافرمانى نمىكرديم فرمود پس دو نفر از ميان خود انتخاب كنيد، ملائكه در انتخاب دو نفر كه از همه بهتر باشند، از هيچ كوششى فروگذار نكردند، و سرانجام هاروت و ماروت را انتخاب نمودند، اين دو فرشته بزمين نازل شدند، و خداوند شبق را بر آنان مسلط كرد، من از پسر عمر پرسيدم:شبق چيست؟ گفت: شهوت، پس زنى بنام زهره نزد آن دو آمد و در دل آن دو فرشته جاى باز كرد، ولى آن دو هر يك عشق خود را از رفيقش پنهان ميداشت.تا آنكه يكى بديگرى گفت: آيا اين زن همانطور كه در دل من جاى گرفته در دل تو نيز جا باز كرده؟ گفت آرى، پس هر دو او را بسوى خود دعوت كردند، زن گفت: من حاضر نميشوم مگر آنكه آن اسمى را كه با آن باسمان مىرويد و پائين مىآئيد بمن بياموزيد، هاروت و ماروت حاضر نشدند، بار ديگر درخواست خود را تكرار كردند، و او هم امتناع خود را تكرار كرد، تا بالآخره آن دو تسليم شدند، و نام خدا را بوى آموختند، همين كه زهره خواست با خواندن آن اسم پرواز كند، خداوند او را بصورت ستارهاى مسخ كرد، و از آن دو ملك هم بالهايشان را بريد، هاروت و ماروت از پروردگار خود درخواست توبه كردند، خداى تعالى آن دو را مخير كرد بين اينكه بحال اول برگردند، و در عوض وقتى قيامت شد عذابشان كند، و بين اينكه در همين دنيا خدا عذابشان كند، و روز قيامت بهمان حال اول خود برگردند.يكى از آن دو بديگرى گفت: عذاب دنيا بالآخره تمام شدنى است، بهتر آنست كه عذاب دنيا را اختيار كنيم، او هم پذيرفت، و خداى تعالى بايشان وحى فرستاد كه بسرزمين بابل بيائيد، دو ملك روانه آن سرزمين شدند، در آنجا خداوند ايشان را خسف نموده، بين زمين و آسمان وارونه ساخت، كه تا روز قيامت در عذاب خواهند بود. «1»مؤلف: قريب باين معنا در بعضى از كتب شيعه نيز از امام باقر (ع) (بدون ذكر همه سند) روايت شده «2»، سيوطى هم قريب باين معنا را در باره هاروت و ماروت و زهره در طى نزديك بيست و چند حديث آورده كه ناقلان آن تصريح كردهاند: به اينكه سند بعضى از آنها صحيح است «3».و در آخر سندهاى آنها عدهاى از صحابه از قبيل ابن عباس، و ابن مسعود، و على بن ابى طالب، و ابى درداء، و عمر، و عايشه و ابن عمر، قرار دارند، ولى با همه اين احوال داستان، داستانى است خرافى، كه بملائكه بزرگوار خدا نسبت دادهاند ملائكهاى كه خداى تعالى در قرآن تصريح كرده: به قداست ساحت و طهارت وجود آنان از شرك و معصيت، آنهم غليظترين شرك و زشتترين معصيت، چون در بعضى از اين روايات نسبت پرستش بت، و قتل نفس، و زنا،