ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 361دسيسهگر بر ملا، و از حال و وضع او براى همه پرده بردارى مىكند، و حتى نام رسواى او و رسواييش را براى نسلهاى بعد نيز ضبط ميكند.و پيامبر گراميش بعموم مسلمانان معيارى دست ميدهد، كه با آن معيار و محك كلى، معارفى كه بعنوان كلام او، و يا يكى از اوصياء او برايشان روايت مىشود، بشناسند، و بفهمند آيا از دسيسههاى دشمن است و يا براستى كلام رسول خدا (ص) و جانشينان او است، و آن اين است كه هر حديثى را شنيديد، به كتاب خدا عرضهاش كنيد، اگر موافق با كتاب خدا بود، آن را بپذيريد، و اگر مخالف بود رهايش كنيد. «1»و كوتاه سخن آنكه نه تنها باطل در قرآن راه نمىيابد، بلكه بوسيله قرآن باطلهايى كه ممكن است اجانب در بين مسلمانان نشر دهند دفع ميشود، پس قرآن خودش از ساحت حق دفاع نموده، و بطلان دسائس را روشن مىكند و شبهه آن را از دلهاى زنده مىبرد، هم چنان كه از اعيان و عالم خارج از بين مىبرد.هم چنان كه فرمود: (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ، فَيَدْمَغُهُ، بلكه حق را به جنگ باطل مىفرستيم، تا آن را از بين ببرد) «2» و نيز فرموده: (وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ، خدا خواسته است تا بوسيله كلماتش حق را محقق سازد)، «3»، و نيز فرموده: (لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ تا حق را محقق و باطل را ابطال كند، هر چند كه مجرمان نخواهند) «4» و احقاق حق و ابطال باطل معنا ندارد، جز به اينكه صفات آنها را ظاهر و براى همه روشن سازد.و بعضى از مردم مخصوصا اهل عصر ما كه فرو رفته در مباحث و علوم مادى، و مرعوب از تمدن جديد غربى هستند، از اين حقيقت كه ما براى شما بيان كرديم استفاده سوء كرده، و باصطلاح از آن طرف افتادهاند باين معنا كه روايات جعلى را بهانه قرار داده، بكلى آنچه بنام روايت و سنت رسول خدا (ص)، ناميده ميشود طرح كردند.در مقابل بعضى از اخباريين و اصحاب حديث و حرورى مذهبان و ديگران كه در اين باره افراط نموده، از طرف ديگر افتادهاند، باين معنا كه نام هر مطلبى كه حديث و روايت دارد، پذيرفتهاند حال هر چه ميخواهد باشد.و اين طائفه در خطا دست كمى از طائفه اول ندارند، براى اينكه همانطور كه طرح كلى روايات مستلزم تكذيب بموازينى است كه دين مبين اسلام براى تشخيص حق از باطل قرار داده،