ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 405بركات او شامل حال شما اهل بيت است و او حميد و مجيد است). «1»بطورى كه ملاحظه مىكنيد از سراپاى سخنان ابراهيم و همسرش نوميدى مىبارد، و بهمين جهت ملائكه در مقابل، سخنانى ميگويند كه تسلى خاطر آنان باشد، و دلخوششان سازد، پس ابراهيم و خانوادهاش اطلاعى نداشتند كه بزودى صاحب فرزند مىشوند و با اين حال وقتى مىبينيم بعد از شنيدن اين مژده كه خدا او را به مقام امامت ترفيع مىدهد، تقاضا مىكند كه اين مقام را به بعضى از ذريه من روزى فرما، مىفهميم كه او در حال گفتن اين تقاضا داراى فرزند بوده، چون سخن، سخن كسى است كه خود را داراى فرزند ميداند و اگر كسى كمترين آشنايى به ادب كلام داشته باشد، آنهم پيامبرى چون ابراهيم خليل، آنهم در خطاب به پروردگار جليل خود، هرگز بخود اجازه نمىدهد كه با اين كه نه فرزند داشته و نه اطلاعى از فرزند دار شدنش داشته اينطور سخن بگويد.و تازه اگر چنين سخنى را از آن جناب احتمال دهيم، بايد مىگفت: (و من ذريتى، ان رزقتنى ذرية، پروردگارا از ذريهام نيز، اگر ذريهاى روزيم كردى، امام قرار بده) يا عبارتى ديگر كه اين قيد و شرط را برساند، پس معلوم ميشود اين درخواست از آن جناب در اواخر عمرش و بعد از بشارت بوده است.علاوه بر اينكه جمله: (و چون ابراهيم را پروردگارش آزمايشها نموده و او در همه آنها پيروز گرديد، و بدين جهت پروردگارش گفت: من تو را امام خواهم كرد) الخ، دلالت دارد كه اين امامت كه خدا باو بخشيد، بعد از امتحانهايى بوده كه خدا از او كرد و معلوم است كه اين امتحانات همان انواع بلاهايى بوده كه در زندگى بدان مبتلا شده، و قرآن كريم بانها تصريح كرده كه روشنترين آن امتحانها و بلاها، داستان سر بريدن از فرزندش اسماعيل بوده، مىفرمايد: (قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ، تا آنجا كه مىفرمايد: إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ، پسرم در خواب مىبينم كه من بدست خودم ترا ذبح مىكنم- تا آنجا كه مىفرمايد- بدرستى كه اين بلائى است آشكارا) «2» و اين قضيه در دوران پيرى آن جناب اتفاق افتاده، هم چنان كه قرآن در حكايت از آن ميفرمايد: (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ، إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ، إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعاءِ، شكر خداى را كه در سر پيرى اسماعيل و اسحاق را به من ارزانى داشت، آرى پروردگار من شنوا و داناى بحاجت است،) «3»