ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 439و حوادث كه خير و جميل است، و يا وسيله خير، و يا ظرف براى خير است، از بهشت آمده، و باز هم به بهشت برميگردد، و آنچه از شرور است يا وسيله براى شر و يا ظرف براى شر است، از آتش دوزخ آمده، و دوباره به همانجا بر مىگردد.اينك نمونههايى از كلام خدا: (وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ، هيچ چيز نيست مگر آنكه نزد ما از آن خزينهها هست، و ما نازل نمىكنيم، مگر به اندازهاى معلوم). «1» كه مىرساند تمامى اشياء عالم نزد خدا موجودند، و بوجودى نامحدود، و غير مقدر با هيچ تقدير موجودند، و تنها در هنگام نزول، تقدير و اندازهگيرى ميشوند، چون كلمه (تنزيل) بمعناى تدريج در نزول است.پس آيه شريفه، مسئله خدايى بودن هر چيز را، عموميت داده، همه چيز را از ناحيه خدا ميداند، و آياتى ديگر اين معنا را در باره بعضى از چيزها بخصوص اثبات مىكند، مانند آيه: (وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ، براى شما از جنس چهار پايان هشت جفت نازل كرد،) «2» است و آيه:(وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ، آهن را نازل كرديم، كه در آن قدرتى بسيار است) «3» ميباشد و آيه:(وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ، رزق شما و آنچه كه وعدهاش را بشما دادهاند در آسمان است) «4» كه انشاء اللَّه توضيح معنايش خواهد آمد.پس بحكم اين آيات آنچه در دنيا هست همه از ناحيه خداى سبحان نازل شده، و خدا در كلامش مكرر فرموده: كه بار ديگر همه آنها بسوى پروردگار بر مىگردند، از آن جمله آيات زير است: (وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى، بدرستى كه منتهى بسوى پروردگار تو است) «5» و نيز (إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى، بازگشت بسوى پروردگار تو است) «6» و نيز (إِلَيْهِ الْمَصِيرُ، بازگشت بسوى او است) «7» (أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ آگاه باشيد كه همه امور بسوى خدا باز مىگردد) «8» و آيات بسيارى ديگر.و نيز آيه سوره حجر اين معنا را هم افاده مىكند: كه اشياء- در فاصله ميانه پيدايش و بازگشت- بر طبق مقتضايى سير مىكنند، كه كيفيت آغازشان آن را اقتضاء كرده، و بر آن سرنوشتى از سعادت و شقاوت و خير و شر جريان مىيابند، كه ابتداء وجودش اقتضاى آن را دارد، و اين معنا از آيات زير نيز استفاده مىشود: (كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ، هر كسى بر طينت خود مىتند) «9» (وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها «10»، هر كسى براى خود هدفى معين دارد كه خواه ناخواه به همان سو رو