ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 538

نمى‏كند و اما آنچه كه با حكم اختيار منافات دارد، قرآن كريم شديدا دفع نموده و مستند به اختيار خود انسانها دانسته است، از آن جمله فرموده: (وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا: وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا، وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها، قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ، أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ، و چون عمل زشتى مرتكب ميشوند، ميگويند: ما پدران خود را ديديم كه چنين مى‏كردند و خدا فرمان داده كه چنين كنيم، بگو:

خدا به كار زشت فرمان نميدهد آيا بدون علم بر خدا افترايى مى‏بنديد؟)، «1» بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد كفار عمل زشت خود را بخدا نسبت دادند و خدا اين نسبت را نفى مى‏كند.

و آن افعال و احوال و ملكاتى را كه اگر مستند به قضاء و قدر نكند، باعث ميشود بندگانش باشتباه بيفتد و خود را مستقل از خدا و اختيار خود را سبب تام در تاثير بپندارند، مستند به قضاء خود كرد تا انسانها را بسوى صراط مستقيم هدايت كند، صراطى كه رهروش را به خطا نمى‏كشاند و آن راه مستقيم اين است كه نه انسان همه‏كاره و مستقل از خدا و قضاى او است، و نه همه‏كاره قضاء الهى است، و اختيار انسان هيچ كاره است، بلكه همانطور كه گفتيم، هم قضاء خدا دخيل است و هم اختيار انسان.

با اين هدايت، رذائل صفاتى كه از استناد حوادث به قضاء ناشى ميشود از انسانها دور كرد، تا ديگر نه به آنچه عايدشان ميشود، خوشحال شوند و قضاء خدا را هيچ كاره بدانند و نه از آنچه از دستشان مى‏رود تاسف بخورند و خود را هيچ كاره حساب كنند، هم چنان كه فرمود: (وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ، و به ايشان بدهيد از مال خدا كه خدا بشما داده) «2» كه مردم را دعوت به جود و كرم مى‏كند، چون مال را داده خدا معرفى كرده، هم چنان كه در جمله: (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ، و از آنچه روزيشان كرده‏ايم انفاق مى‏كنند) «3» با استناد مال به اينكه رزق خداست، مردم را بانفاق دعوت مى‏كند، و نيز مانند آيه: (فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ، إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً، إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها، لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا، نكند ميخواهى خود را بخاطر آنان و براى اينكه به اين دعوت ايمان نياورده‏اند، از غصه هلاك كنى! ما آنچه كه بر روى زمين هست، در نظر آنان زينت داديم تا به امتها نشان بدهيم، كدامشان بهتر عمل مى‏كنند) «4» كه رسول گرامى خود صلوات اللَّه عليه را نهى مى‏كند از اينكه به استناد كفر مردم غصه نخورد، و مى‏فرمايد: كه اين كفرشان خدا را به ستوه نمى‏آورد بلكه آنچه كه در روى زمين هست به منظور امتحان آنان در روى زمين قرار گرفته و آياتى ديگر از اين قبيل.

1- سوره اعراف آيه 28

2- سوره نور آيه 33

3- سوره بقره آيه 3

4- سوره كهف 6- 7

/ 693