ترجمه تفسیر المیزان جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه 573

ندهند، و همچنين حياء زنان و غيرت مردان و نيز عده‏اى از فضائل مانند قناعت و تواضع خوى‏هايى است كه در پاره‏اى اجتماعات فضيلت شمرده نميشود، بدان جهت نيست كه از عفت و حيا و تواضع و قناعت بدشان مى‏آيد و آنها را فضيلت نميدانند، بلكه از اين جهت است كه در اجتماع خاصى كه دارند، مصاديق آن را مصداق عفت و حيا و غيرت و قناعت و تواضع نميدانند، يعنى ميگويند عفت خوب است ولى اينكه زن شوهردار با مرد اجنبى مراوده نداشته باشد، عفت نيست، بلكه بى‏عرضگى است و همچنين آن صفات ديگر.

دليل بر اين معنا اين است كه اصل اين صفات در آنان وجود دارد، مثلا اگر حاكمى در حكم خود عفت بخرج دهد، بنا حق حكم نكند، او را ستايش مى‏كنند و اگر قاضى در قضاء خود حق را رعايت كند و رشوه نگيرد، او را مى‏ستايند و اگر كسى از شكستن قانون شرم داشته باشد، او را با حيا ميخوانند، و اگر كسى از استقلال و تمدن و ساير شئون اجتماعى و مقدسات ملى دفاع كند، غير متمدنش ميخوانند و كسى را كه به آنچه قانون برايش معين نموده اكتفاء كند، بقناعتش وصف مى‏كنند و اگر كسى در برابر زمامداران و رهبران اجتماعى كرنش كند، او را متواضع مينامند، پس معلوم ميشود اصل غيرت و قناعت و حيا و تواضع در آنان هست، چيزى كه هست در مصاديق آن نظريه‏هاى مختلف دارند.

و اما اينكه گفتند: اخلاق در فضيلت بودنش دائر مدار اين است كه با هدف‏هاى اجتماعى سازگار باشد، چون ديده‏اند كه اجتماع چنين اخلاقى را مى‏پسندد، اين نيز مغالطه‏اى واضح است.

براى اينكه منظور از اجتماع آن هيئتى است كه از عمل كردن به مجموع قوانين كه طبيعت به گردن افراد اجتماع گذاشته حاصل ميشود، و لا بد در صورتى كه خيلى به انتظام آن قوانين و جريان آن وارد نيايد، جامعه را به سعادتشان مى‏رساند و قهرا چنين قوانين خوبيها و بديهايى معين مى‏كند، پاره‏اى چيزها را فضيلت و پاره‏اى ديگر را رذيلت معرفى مينمايد.

و مراد به هدف اجتماع مجموع فرضيات و ايده‏هايى است كه براى پديد آوردن اجتماع نو آن فرضيات را به گردن افراد جامعه تحميل مى‏كنند، پس ميان اجتماع و هدف‏هاى اجتماع خلط و مغالطه شده، با اينكه اين دو با هم فرق دارند، يكى فعليت دارد، ديگرى صرف فرض و ايده است، يكى تحقق است و ديگرى فرض تحقق، آن وقت چگونه حكم يكى از آن دو حكم ديگرى ميشود؟ و چگونه حسن و قبح و فضيلت و رذيله‏اى كه اجتماع عام به مقتضاى طبيعت انسانيت معين كرده، مبدل به حكم فرضيه‏هايى كه جز فرض تحققى ندارد، مى‏شود، بيان ساده‏تر اينكه چگونه ممكن است احكام اجتماعى كه طبيعت بشريت براى او معين كرده، از حسن و قبح و فضيلت و رذيلت، فداى خواسته‏هاى فرضى افراد جامعه كرد، با اينكه خواسته‏هاى افراد تنها و تنها ايده و فرض‏

/ 693