ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 610است، از اينجا به آنجا و غير آن از فوائد ديگر، پس پديد آمدن باد و وزش آن هم مانند آب چيزى است كه حيات گياهان و حيوانات و انسان بستگى بدان دارد.و اين پديده با وجود خود دلالت مىكند بر اينكه اله و مدبرى دارد، و با سازگاريش با ساير موجودات و اتحادش با آنها، همانطور كه در آب گفتيم، دلالت مىكند بر اينكه اله آن و اله همه عالم يكى است و با قرار گرفتنش در طريق پيدايش و بقاء نوع انسان، دلالت مىكند بر اينكه اله آن و اله انسان و غير انسان يكى است.(وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ) الخ، سحاب (ابر) عبارتست از همان بخار متراكم، كه بارانها از آن درست مىشود و اين بخار ما دام كه از زمين بالا نرفته و روى زمين افتاده است، ضباب (مه) نام دارد، و وقتى از زمين جدا شده و بالا رفت، نامش سحاب يا غيم يا غمام و غيره ميشود.و كلمه (تسخير) به معناى آن است كه چيزى را در عملش مقهور و ذليل كنى، بطورى كه به دلخواه تو كار كند، نه به دلخواه خودش و ابر در حركتش و سردى و گرميش و باريدن و نباريدنش و ساير اعمال و آثارى كه دارد، مقهور و ذليل خداست آنچه مىكند باذن خدا مىكند و سخن در آيت بودن ابرها هم نظير همان سخنى است كه در باره آب و باد و بقيه نامبردههاى در آيه مورد بحث آورديم.اين را هم بايد بدانى كه اختلاف شب و روز و آبى كه از آسمان فرو مىريزد و بادهايى كه از اين سو به آن سو حركت مىكند و ابرهايى كه در تحت سلطه خداى تعالى است، يك عده از حوادث عمومى است كه نظام تكوين در پديدههاى زمينى از مركبات گياهى و حيوانى و انسانى و غيره، بستگى به آنها دارد.پس آيه مورد بحث بوجهى به منزله تفصيلى است براى اجمال در آيه: (وَ بارَكَ فِيها، وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها، فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ، سَواءً لِلسَّائِلِينَ و در زمين بركت نهاد و اقوات سكنه آن را در چهار فصل تقدير نمود و براى محتاجان تبعيضى در آن نيست). «1»(لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ) كلمه (عقل) كه مصدر براى (عقل يعقل) است، به معناى ادراك و فهميدن چيزى است، البته ادراك و فهميدن كامل و تمام، و به همين سبب نام آن حقيقتى را كه در آدمى است، و آدمى بوسيله آن ميان صلاح و فساد، و ميان حق و باطل و ميان راست و دروغ را فرق مىگذارد، عقل ناميدهاند، البته اين حقيقت مانند نيروى ديدن و شنيدن و حفظ كردن و ساير