ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 619باين معنا كه دستگاه تناسلى تشنه عمل لقاح ميشود و آن را دوست ميدارد و چون اين عمل با همسرى انجام ميشود، مىگوييم من همسرم را دوست ميدارم، در حالى كه اگر واقع قضيه را بشكافيم، مىبينيم پاى من در كار نيست، بلكه اولا و بالذات دستگاه تناسلى عمل خود را دوست ميدارد و ثانيا و بالتبع همسر را چون عملش با او قابل انجام است، همانطور كه در طعام گفتيم، پاى من در كار نيست، بلكه دستگاه گوارش اولا و بالذات عمل خود را دوست ميدارد و ثانيا و بالتبع غذا را دوست ميدارد، و عمل لقاح اثر نيرويى است كه خداى تعالى در هر جاندارى بوديعت نهاده، هم چنان كه عمل تغذيه نيز اثر نيرويى است كه خدا در او بوديعت سپرده است.از همين جا معلوم ميشود كه اين دو حب يعنى حب به غذا و حب به همسر، برگشتنش به يك حب است، براى اينكه دستگاه گوارش و دستگاه تناسلى بهم مربوطند و كمالى هم كه از كار اين دو دستگاه حاصل ميشود، بهم ارتباط دارند.و چون چنين است احتمال دارد كه حب عبارت باشد از يك تعلق كه خاص اين دو مورد است، و در غير اين دو مورد اصلا يافت نشود و ليكن آزمايش از راه آثار اين احتمال را دفع مىكند، زيرا اين تعلق كه نامش حب است، اثرى در دارندهاش دارد و آن اين است كه قوه (استعداد) را بسوى فعليت، اگر فعليت نداشته باشد مىكشاند و اگر فعليت داشته باشد، بسوى ترك آن جذب مىكند و اين دو خاصيت و يا يك خاصيت را در تمامى موارد قواى ادراكى احساس مىكنيم كه حب آن قوا را بسوى افعالش بحركت در مىآورد.قوه باصره، سامعه، حافظه، متخيله، ساير قوا و حواس ظاهرى و باطنى كه در ما است- چه قواى فاعله و چه منفعله- همه اين حالت را دارند كه هر يك فعل خود را دوست ميدارد و اين دوستى او را بسوى فعلش جذب مىكند، چشم را بسوى ديدن آنچه دوست دارد، جذب مىكند و گوش را بسوى شنيدن و همچنين هر قوه ديگر را.و اين نيست مگر بخاطر اينكه كار هر قوه كمال او است و هر قوهاى با كار مخصوص بخود، نقص خود را تكميل نموده، حاجت طبيعى خود را برمىآورد، اينجاست كه معنا و مفهوم حب مال و حب جاه و حب علم، براى ما روشن مىگردد، چون انسان با هر يك از مال و جاه و علم، استكمال مىكند و به همين جهت آنها را دوست ميدارد.پس از اينجا نتيجه مىگيريم كه حب تعلقى است خاص و انجذابى است شعورى و مخصوص بين انسان و كمال او و تجربههاى دقيق كه از طريق آثار و خواص حب صورت گرفته، ثابت كرده كه حب در حيوانات نيز هست.و اين معنا روشن گرديده كه اين علاقه و محبت از اينجا ناشى ميشود كه محب نسبت به