ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 67خوانده، در همه ادوار بشريت فضيلت است، و آنچه را رذيلت و ناپسند شمرده، هميشه ناپسند و زشت است، و آنچه را كه از احكام عملى تشريع نموده، نه مخصوص بعصر نزول است، و نه باشخاص آن عصر، بلكه تشريعى است عمومى و جهانى و ابدى.و بنا بر اين، اگر مىبينيم كه در شان نزول آيات، رواياتى آمده، كه مثلا ميگويند: فلان آيه بعد از فلان جريان نازل شد، و يا فلان آيات در باره فلان شخص يا فلان واقعه نازل شده، بارى نبايد حكم آيه را مخصوص آن واقعه، و آن شخص بدانيم، چون اگر اينطور فكر كنيم، بايد بعد از انقضاء آن واقعه، و يا مرگ آن شخص، حكم آيه قرآن نيز ساقط شود، و حال آنكه حكم آيه مطلق است، و وقتى براى حكم نامبرده تعليل مىآورد، علت آن را مطلق ذكر مىكند.مثلا اگر در حق افرادى از مؤمنين مدحى مىكند، و يا از عدهاى از غير مؤمنين مذمتى كرده، مدح و ذم خود را بصفات پسنديده، و ناپسند آنان تعليل كرده، و فرموده: اگر آن دسته را مدح كردهايم، بخاطر تقوى، و يا فلان فضيلت است، و اگر اين دسته را مذمت كردهايم، بخاطر فلان رذيلت است، و پر واضح است كه تا آخر دهر، هر كسى داراى آن فضيلت باشد، مشمول حكم آن آيه است، و هر كسى داراى اين رذيلت باشد، حكم اين آيه شامل حالش مىشود. و نيز قرآن كريم خودش صريحا بر اين معنا دلالت نموده، مىفرمايد: (يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ، خدا با اين قرآن كسى را هدايت مىكند، كه پيرو خوشنودى خدا باشد)، «1» و نيز فرموده:(وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ، لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ، وَ لا مِنْ خَلْفِهِ، و اينكه قرآن كتابى است عزيز، كه نه در عصر نزول، باطل در آن رخنه مىكند، و نه در اعصار بعد)، «2» و نيز فرموده: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ، بدرستى كه ما قرآن را نازل كرديم، و بطور قطع خود ما آن را حفظ خواهيم كرد). «3»و روايات در تطبيق آيات قرآنى بر ائمه اهل بيت (ع)، و يا تطبيق بعضى از آنها بر دشمنان ائمه (ع)، و خلاصه روايات جرى بسيار زياد است، كه در ابواب مختلف وارد شده، و اى بسا عده آنها بصدها روايت برسد، و ما فعلا در اينجا نمىخواهيم همه آنها را ذكر كنيم، بلكه هر يك از آنها را در بحثهاى روايتى آنها ذكر مىكنيم و در اينجا تنها خواستيم معناى كلمه جرى را گفته، خاطر نشان سازيم: كه ما اين اصطلاح را از ائمه اهل بيت (ع) گرفتهايم، و حتى در بحثهاى روايتى نيز بيشتر آنها را متروك گذاشته، نقل نمىكنيم، مگر آن مقدارى را كه ارتباطى با بحث، و يا غرض از آن داشته باشد، (دقت فرمائيد).