لوامع صاحبقرانی جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
يَسْطُرُونَ پس قلم قلمى است از نور و نون دواتى است از نور و مركب آن نيز از نور است كه در لوح محفوظ نوشته مىشود و ملائكه مقرّبان بران گواهند و شهادت الهى كافى است و ليكن بواسطه اتمام حجة بر معاندان ملائكه را گواه گردانيده است.و اما صاد سعفص: پس عبارتست از صاعى به صاعى يعنى يكمن به يك من يعنى هر چه مىكنى از خير و شر همان را جزاى تو خواهند داد، و حق سبحانه و تعالى ظلم بر بندگان نمىخواهد.اما قرشت: يعنى حق سبحانه و تعالى همه را مىميراند و در روز قيامت محشور مىگرداند و در ميان ايشان به عدالت حكم خواهد فرمود.و از حضرت امام محمد باقر (صلوات الله عليه) مرويست كه چون حضرت عيسى متولد شد هر روز آن مقدار ترقى مىفرمود كه ديگران در دو ماه ترقّى نمايند تا آن كه هفت ماهه شد حضرت مريم او را به نزد معلّم برد و چون در برابر معلم نشست معلم گفت كه بگو «بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم» حضرت گفتند پس معلم گفت كه بگو ابجد پس عيسى سر بالا كرد و گفت مىدانى كه ابجد چه معنى دارد معلّم خواست كه او را بزند به معلّم گفت كه مرا چه مىزنى اگر مىدانى بگو و اگر نه از من بپرس تا تفسيرش را بيان كنم معلم گفت بيان كن پس حضرت عيسى (عليه السلام) فرمودند كه: الف: الاء و نعماى الهى است، و باء:بهجت و حسن ذاتى الهى است، و جيم: جمال و صفات كماليه الهى است. و دال: دين الهى است. هوز: هاء هول جهنم است، واو: ويل است از جهة اهل دوزخ، زاء: زفير و فرياد اهل جهنم است، حطى: انداختن گناهانست از توبهكاران، كلمن: كلام الهى است كه مبدل نمىشود، سعفص: جزاست كه هر چه مىكنى همان را جزا مىدهند از خير و شر، قرشت: خلايق را مىميراند و حشر مىفرمايد در قيامت معلّم به مريم گفت كه دست پسر ترا بگير و به بر كه احتياج