لوامع صاحبقرانی جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
حكايت او پاره مذكور شد و خواهد آمد، و او را كتب بسيار بود كه ابن بابويه از او روايت مىكند.(و غيرها من الاصول و المصنّفات الّتى طرقى إليها معروفة فى فهرست الكتب الّتى رويتها عن مشايخى و اسلافى رضى اللَّه عنهم، و بالغت فى ذلك جهدى مستعينا باللَّه، و متوكّلا عليه، و مستغفرا من التّقصير، و ما توفيقى الّا باللَّه، عليه توكّلت، و اليه أنيب، و هو حسبى و نعم الوكيل)(1)و اخبار اين كتاب را بيرون آوردهام ازين كتابهاى مذكور، و از غير اين كتابها از اصول كه اصول أربعمائة است، يا مطلق كتب معتمده، و از مصنفاتى كه غير اصول أربعمائة است، يا كتب فقهى محدثين كه سندها را مىانداختند و حديث را بعنوان كتب فقهى نقل مىكردند چنانكه مصنف در اوايل اين كتاب كرده است، و شيخ الطائفه در نهاية كرده است، و سندهاى من معروف است در فهرست، و ياد بودى كه كردهام در آخر كتاب كه ذكر نمودهام در آنجا كتابهائى را كه روايات بمن كردهاند مشايخ و استادان من از كتب خود، و كتب پيشينيان از علماى ما كه حق سبحانه و تعالى از ايشان راضى و خوشنود باشد، و در اين كتاب بذل جهد خود نمودم، و نهايت سعى كردم كه از آن كتب معتمده همه را بيرون آوردم، و هر چه علم به صحت آن داشتم در اين كتاب ذكر نمودم در حالتى كه استعانت و ياورى از خداوند خود خواستم، و توكل برو كردم كه هر چه خير من در آن باشد نزد من آورد، و طلب آمرزش مىكنم از جناب اقدس او و اگر تقصيرى از من شده باشد يا شود، و نيست توفيق من مگر از خداوند عالميان، برو توكل كردم و رجوع من از تقصيرات يا در جميع امور به اوست، و او بس است مرا و نيكو وكيلى است كه اگر جميع كارها به او گذارند بر وجه احسن مىسازد.و رويت در اصطلاح محدثين مجهول و مخفف مىباشد يعنى شيخ بمن