لوامع صاحبقرانی جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
و از اين حديث ظاهر مىشود كه حمامات مدينه مشرفه چنين بوده است كه هميشه اندك آبى از خزينه به صحن حمام روان بوده است. چنانكه منقولست كه بالفعل در شام و غير آن چنين است، و هميشه آب روان بتدريج داخل خزانه مىشود، و از آنجا داخل مىشود در صحن، پس ممكنست كه نشستن پاها از اين جهت بوده باشد.و آن چه ظاهر مىشود از اين اخبار و غير اينها كه آب حمام و صحن اندرون، و بيرون همه پاك است، و كراهتى كه دارد بواسطه غساله است كه چون از بدن ريخته مىشود مكروهست مرتبه ديگر به آن غسل كردن، مگر آن كه علم به نجاست به همرسد، و بر تقدير علم به نجاست ظاهرا به آب ريختن پاك شود، و چون هميشه حمامات را مكرر مىشويند، بر تقدير نجاست پاك هم مىشود، پس حكم به نجاست نتوان كرد، و اگر كسى گويد كه علم عادى هست به نجاست زمين حمام، و اهل حمام از دلاك و جامهدار و سقا، همين علم به نجاست اكثر مردمان هست.و در زمان حضرات ائمه معصومين (صلوات الله عليهم) نجاسات بيشتر بوده است چون در مدينه مشرفه آب روانى نبود، و حوضها نبود، و منافقان و خوارج و نواصب بسيار بودند، و طهارت خانه نبود كه به آن جا روند، اكثر اوقات در شبها در راهها قضاى حاجت مىكردند، و چند چاهى كه در آنجا بود همه از آن چاهها آب مىكشيدند، و مىخوردند، و غسل و وضو مىكردند، و اين وسواسها، و طهارت يقينى از شيطان به همرسيد كه مردمان را از عبادت الهى باز آورد، تا دشمن همه عالم شوند، و حكم به نجاست همه كس كنند، و همه كس دشمن ايشان شوند. مجملا طهارت و نجاست حقيقت واقعى ندارد، بلكه تكليف ظاهريست، و تا علم به نجاست بهم نرسد كه تواند قسم خوردن كه اينجا نجس است حكم به نجاست نمىتوان كردن و اللَّه تعالى يعلم.