لوامع صاحبقرانی جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
استحالت آن بر جناب اقدس الهى، پس أخبار الهى كافى است از جهت علم به وحدانيت او و احتياج به دليلى ديگر نيست و اگر چه دلايل بر آن بسيار است، و ليكن سياق آيه بر اين معنى دلالت مىكند مثل بسيارى از آيات كه دلالت مىكند بر معرفت اللَّه، و معرفت النّبيّ و الائمّه (صلوات الله عليهم)، و شكى نيست در آن كه: بهترين علوم اين علم است و دلايل اين معارف همگى در قرآن و اخبار از ائمه اطهار (سلام اللَّه عليهم) فوق حدّ و حصر است، و اين علم مسمى است بعلم كلام، و ظاهرا احتياج به كتب متكلمين نيست بلكه: آيات و اخبار كافى است.ديگر علم تفسير قرآن مجيد است، و مبتدى را ناچار است از علم بلغت عرب و علم نحو و صرف از جهت معرفت آيات ظاهر الدّلاله آن و آن چه مشكلات قرآن است كه: محتاج بتفسير است دانستن آن منحصر است در علم حديث.ديگر علم فقه است و آن متعلق است به افعال مكلفين از واجبات، و مندوبات، و محرمات، و مكروهات، و مباحات، و احكام، و مستند آن نزد اين فقير: منحصر است در قرآن و حديث و ظاهر شد كه معرفت قرآن نيز بحديث حاصل مىشود پس بنا بر اين علم منحصر است در علم به احاديث منقوله از حضرات سيد المرسلين و ائمه معصومين (صلوات اللَّه عليهم اجمعين).و روايت كردهاند خاصّه و عامه از حضرت سيد المرسلين (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كه روزى آن حضرت داخل مسجد شدند ديدند كه جمعى بر دور شخصى برآمدهاند، حضرت فرمودند كه چه خبر است گفتند علامّهايست حضرت فرمود كه چه علم را خوب مىداند، و از چه جهت او را علامه مىگوييد:اصحاب گفتند كه اين مرد اعلم است از همه مردان به نسبهاى عربان و وقايعى كه در ميان عرب بوده است و احوال روزهايى كه در زمان جاهليت حوادث در