لوامع صاحبقرانی جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
كار است آن را شسته است و اين در صورتى است كه زيادتى را سهوا به جا آورد و يا عمدا و داند كه عبث است، اما اگر عمدا بقصد وجوب بفعل آورد و داند كه واجب نيست مشهور آنست كه باطل است چون متلاعب به نيت است و بازى كرده است و اگر جاهل مسأله باشد و گمانش آن باشد كه زيادتى در كار است جمعى گفتهاند كه باطل است چون وضوئى كه او قصد كرده است وضو نيست، و ليكن ظاهر اين حديث آن است كه صحيح است و زيادتى لغو است و اين ظاهرتر است.(ما دارت عليه الوسطى و الابهام من قصاص شعر الرّأس إلى الذّقن و ما جرت عليه الاصبعان مستديرا فهو من الوجه و ما سوى ذلك فليس من الوجه)(1)آن رو مقدارى است كه بر آن بگردد انگشت ميانين و انگشت مهين بحسب عرض رو از رستنگاه موى سر تا ذقن بحسب طول رو، و آن چه بر او مىگردد آن دو انگشت بعنوان مستدير پس آن از روست و غير اين در طول و عرض آن چه بيرون از اينهاست از رو نيست.پس هر گاه از ابتداى رستنگاه از ميان آن ميان انگشت مهين و ميانين را بگذارند و پائين آورند از بالا نزعتان در مىرود از حد رو و آن دو سفيديست كه از دو طرف ناصيه است كه آن موى پيش سر است و از پائينتر صدغ كه دو طرف پيشانى است كه اين دو انگشت به او نمىرسد و شقيقه مىگويند عوام آن را بدر مىرود و پيشانى داخل مىشود و آن بلنديست و از دو طرف او كه كو است و به صدغ نرسيده است جبين مىگويند و هر دو مسمى است به جبينين داخل رو مىشود.و تحديد كردهاند به آن كه آن چه مقابل اول گوش است تا ميخ گوش كه آن برآمدگى است كه پيش آمده است و از محاذى آن زلف بيرون مىآيد هر چه محاذى بالاى گوش است تا ميخ گوش آن صدغ است، و از ميخ گوش تا