لوامع صاحبقرانی جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
از جامه بشويند، و از بول و منى نيز بشويند خواه اين هر سه كم باشند يا بسيار، و نماز را اعاده مىكنند از اينها خواه دانسته نماز كرده باشند يا ندانسته.و ظاهرا مراد از نخود قطره بزرگ خون است كه چون در جائى مىافتد پهن مىشود و غالبا قدر درهم مىشود، يا وزن يك نخود خون، و آن نيز بحسب سعت و فراخى يك درهم است غالبا و چون لفظ حمصه در حديث حسنى وارد شده است و اكثر علما حمل بر استحباب ازاله آن كردهاند چون به گمان ايشان درهم وافى بيشتر از آن است ظاهر آن است كه عبارت صدوق حمصه باشد و بعضى از نسخ به خاء معجمه وارد شده است بمعنى كو كف تا موافق حديث اول باشد و ظاهرا تصحيف نساخ يا اصلاح فضلا است و على اى حال مراد از خونى كه واجب است ازاله آن خونى است كه نجس باشد و آن خونى است كه از حيوانى بيرون آيد كه آن رگ داشته باشد و هر چه دفع مىكند نجس است، پس خون ماهى و خون چلپاسه و كيك و شپش و امثال اينها كه رگ ندارند پاك است، و روايات بر آن وارد شده است.و هم چنين خون مثل گوسفند، و گاو هر گاه اينها را بكشند هر چه دفع مىشود نجس است و حرام و آن چه باقى مىماند پاك است و حلال اگر مذبح را بشويند كه از خون بيرون به اندرون نرود و در خون مار خلاف است چون معلوم نيست كه رگ دارد يا نه بعضى مىگويند كه رگ ضعيفى دارد اجتناب از آن احوط است، و هر چه خونش نجس است ميته آن و منى آن نجس است اگر چه گوشت آن را خوردند اما بول و غايط تابع حليت گوشتند چنانكه گذشت، پس اگر قطره صغيرى از بول يا منى در جامه، يا در بدن كسى باشد معفو نيست و هم چنين خون حيض.و اكثر علما خون استحاضه و نفاس و نجس العين را نيز ملحق به خون حيض ساختهاند چون روايت در خون حيض وارد شده است، و گفتهاند كه