قاموس قرآن جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 5

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«الاقبال التّوجّه الى القبل». وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ طور: 25.

رو كرده بعضى بر بعضى از هم ميپرسند، معنى آمدن نيز ميدهد كه آمدن رو كردن است وَ الْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنا فِيها يوسف: 82. كاروانيكه در آن آمديم.

(تقبّل): پذيرفتن بر وجهيكه مقتضى ثواب باشد (مفردات) آيات قرآن مؤيّد اين قول است إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ مائده: 27. معلوم است كه قبول خدا مقتضى ثواب است.

ايضا رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ بقره: 127.

در آيه فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً آل عمران: 37.

طبرسى فرموده: چون در «تقبّلها» معنى قبول هست لذا مصدر آن قبول آمده است.

بنظر نگارنده «تقبّلها» مقتضى ثواب و «بقبول» با قيد «حسن» در جاى تقبّل است و تقدير چنين است «تقبّلها تقبّلا». قبول مصدر است گر چه لازم بود بضمّ قاف باشد مثل دخول و خروج و قعود ولى سيبويه گفته: پنج مصدر از اين وزن بفتح اول آمده: قبول:

وضوء: طهور، و قود و ولوغ.

(تقابل): رو برو شدن. «تقابل الرّجلان: تواجها» مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ واقعة: 16 (قبيل): جمع قبيله كفيل. روبرو. اين هر سه معنى در كتب لغت و تفاسير يافته است راغب گويد: قبيل جمع قبيله است و آن جماعتى است كه بعضى بر بعضى رو كنند طبرسى فرموده: قبيل جماعتى است كه از قبايل مختلف باشد و اگر بيك پدر و مادر منتهى شود قبيله گويند:

إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ اعراف: 27. قبيل در آيه ظاهرا جمع قبيله است يعنى واقع اين است كه شيطان و اتباعش شما را مى‏بينند از جائيكه شما نمى‏بينيد.

أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلًا اسراء:

/ 320