اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا آوردن شب
" قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ ..."كلمه" سرمد" بر وزن فعلل به معناى دائم است، بعضى «1» هم گفتهاند: اين كلمه از ماده" سرد" اشتقاق يافته، و ميم آن زيادى است، و معناى" السرد" پشت سر هم بودن است، و اگر فرمود:" به من بگوييد اگر خدا شب را تا روز قيامت يك سره قرار مىداد چه مىكرديد"، و خلاصه اگر شب را مقيد به روز قيامت كرد، براى اين است كه: بعد از رسيدن روز قيامت ديگر شبى نخواهد بود." مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياءٍ"- يعنى در چنين صورتى كدام يك از معبودهاى شما حكم خدا را نقض مىكرد و روز را برايتان مىآورد، و شما را از تاريكى نجات مىداد، تا بتوانيد به دنبال معاش برويد؟ اين آن معنايى است كه سياق، شاهد آن است و نظير اين معنا در جمله آينده نيز كه مىفرمايد:" مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ ..." مىآيد.با اين بيانى كه ما براى آيه مورد بحث كرديم اشكالى كه بر دو آيه مورد بحث كردهاند برطرف مىشود، و آن اشكال اين است كه: اگر فرض كنيم كه شب تا روز قيامت امتداد يابد و عمر روزگار يك سره شب شود، ديگر اصلا تصور ندارد كه روزى و ضيايى بياورند، براى اينكه آورنده روز يا خداى تعالى است و يا غير اوست، اما غير خدا كه ناتوانىاش از آوردن روز واضح است، و اما خداى تعالى اگر روزى بياورد لازمهاش آن است كه در يك زمان شب و روز هر دو با هم جمع شوند، و اين محال است، و اراده و قدرت خداى متعال به محال تعلق نمىگيرد، و همچنين است اگر عمر روزگار تا روز قيامت يك سره روز شود.بعضى «2» از مفسرين از اين اشكال جواب دادهاند به اينكه:" مراد از جمله(1) تفسير كشاف، ج 3، ص 428.(2) روح المعانى، ج 20، ص 108.