احتمالات مختلف در باره مراد از امانتى كه آسمانها و زمين و كوهها از پذيرفتن آن سرباز زدند و انسان آن را پذيرفت و منشا انقسام او به مؤمن، مشرك و منافق شد
و اما اينكه اين امانت چيست؟ از جمله" لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ ..." بر مىآيد كه امانت مذكور چيزى است كه نفاق و شرك و ايمان هر سه بر حمل آن امانت مترتب مىشود، در نتيجه حاملين آن امانت به سه طائفه تقسيم مىشوند، چون كيفيت حمل آنان مختلف است.از اين جا مىفهميم كه ناگزير امانت مذكور امرى است مربوط به دين حق، كه دارنده آن متصف به ايمان، و فاقد آن متصف به شرك، و آن كس كه ادعاى آن را مىكند، ولى در واقع فاقد آن است، متصف به نفاق مىشود.حال آيا اين امر عبارت است از اعتقاد حق، و شهادت بر توحيد خدا، و يا مجموع عقايد و اعمال؟ و به عبارت ديگر، امر مزبور عبارت است از صرف اعتقاد به همه عقايد دين حق، با قطع نظر از عمل به لوازم آن؟ و يا اينكه عبارت از داشتن آن عقايد به ضميمه عمل به آن، و يا آنكه هيچ يك از اين احتمالها نيست بلكه عبارت است از آن كمالى كه از ناحيه داشتن يكى از آن امور براى انسان حاصل مىشود.از اين احتمالها احتمال اولى كه توحيد است ممكن نيست منظور باشد، براى اينكه آيه شريفه مىفرمايد آسمان و زمين و كوهها از حمل آن امانت مضايقه كردند، و حال آنكه به حكم صريح قرآن آسمانها و زمين و كوهها و تمامى موجودات، خدا را يگانه دانسته، و به حمد او تسبيح مىگويند، هم چنان كه فرموده:" وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ" «1» و در آيه مورد بحث مىفرمايد آسمانها و زمين از پذيرفتن آن امانت سرباز زدند، پس معلوم مىشود امانت(1) و هيچ موجودى نيست مگر آنكه خدا را به حمد او تسبيح مىگويد. سوره اسرى، آيه 44.