توضيح اينكه زندگى دنيا لهو و لعب و زندگى آخرت حيات واقعى است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 224

در جمله" إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ" با اينكه مى‏توانست ضمير بياورد و بفرمايد:" انه بكل شى‏ء عليم" ضمير نياورد و اسم" اللَّه" را آورد، براى اين است كه بر علت حكم دلالت كند و چنين معنا دهد كه او بر همه چيز داناست براى اينكه" اللَّه" است.

و معناى آيه اين است كه: خداوند رزق را بر هر كس بخواهد توسعه مى‏دهد و بر هر كس بخواهد تنگ مى‏گيرد و نمى‏خواهد مگر بر طبق مصلحت براى اينكه او به هر چيزى داناست، چون اللَّه است كه جامع تمامى صفات كمال است.

" وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها ... لا يَعْقِلُونَ" مراد از احياى زمين بعد از مردن آن، روياندن گياهان در بهار، بعد از مردن آنها در زمستان است.

" قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ"- يعنى خدا را در برابر اينكه حجت را بر دشمنان تمام كرد، و مجبورشان كرد كه اعتراف كنند به اينكه مدبر امور خلقت نيز خداست، حمد بگو، چون با اين تماميت حجت ديگر چاره‏اى ندارند جز اينكه تنها خدا را بپرستند، و بت‏ها و ارباب آنها را رها كنند.

" بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ"- يعنى بيشترشان در آيات خدا تدبر نمى‏كنند، و عقل خود را قاضى و حاكم نمى‏كنند، تا خدا را بشناسند، و حق را از باطل تميز دهند، پس معناى جمله" لا يعقلون"، اين شد كه آن طور كه سزاوار است تعقل نمى‏كنند.

توضيح اينكه زندگى دنيا لهو و لعب و زندگى آخرت حيات واقعى است‏

" وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ، لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ" كلمه" لهو"، به معناى هر چيز و هر كار بيهوده‏اى است كه انسان را از كار مهم و مفيدش باز بدارد، و به خود مشغول سازد، بنا بر اين يكى از مصاديق لهو، زندگى مادى دنياست، براى اينكه آدمى را با زرق و برق خود و آرايش فانى و فريبنده خود از زندگى باقى و دائمى بازمى‏دارد، و به خود مشغول و سرگرم مى‏كند.

و كلمه" لعب"، به معناى كار و يا كارهاى منظمى است با نظم خيالى و براى غرض خيالى مثل بازيهاى بچه‏ها، زندگى دنيا همان طور كه به اعتبارى لهو است، همين طور لعب نيز هست، براى اينكه فانى و زودگذر است، هم چنان كه بازيها اين طورند، عده‏اى بچه با حرص و شور و هيجان عجيبى يك بازى را شروع مى‏كنند، و خيلى زود از آن سير شده و از هم جدا مى‏شوند.

و نيز همان طور كه بچه‏ها بر سر بازى داد و فرياد راه مى‏اندازند، و پنجه بر روى هم‏

/ 593