در اين آيات، داستان جنگ خندق، و به دنبالش سرگذشت بنى قريظه را آورده، و وجه اتصالش به ما قبل اين است كه در اين آيات نيز در باره حفظ عهد و پيمانشكنى گفتگو شده است." يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ ... بَصِيراً" اين آيه مؤمنين را يادآورى مىكند كه در ايام جنگ خندق چه نعمتها به ايشان ارزانى داشت، ايشان را يارى، و شر لشكر مشركين را از ايشان برگردانيد، با اينكه لشكريانى مجهز، و از شعوب و قبائل گوناگون بودند، از غطفان، از قريش، احابيش، كنانه، يهوديان بنى قريظه، بنى النضير جمع كثيرى آن لشكر را تشكيل داده بودند، و مسلمانان را از بالا و پايين احاطه كرده بودند، با اين حال خداى تعالى باد را بر آنان مسلط كرد، و فرشتگانى فرستاد تا بيچارهشان كردند.كلمه" اذ" در جمله" اذ جاءتكم" ظرف است براى نعمت، يا براى ثبوت آن،" جاءَتْكُمْ جُنُودٌ"، لشكرهايى از هر طائفه به سر وقتتان آمدند، لشكرى از غطفان، لشكرى از قريش، و لشكريانى از ساير قبائل،" فارسلنا" اين جمله بيان آن نعمت است، و آن عبارت است از فرستادن باد كه متفرع بر آمدن لشكريان است، و چون متفرع بر آمدن آنها است، حرف" فاء" بر سر جمله آورد،" عَلَيْهِمْ رِيحاً"، فرستاديم بر آنان بادى، كه مراد از آن، باد صبا است، چون نسيمى سرد در شبهايى زمستانى بوده،" وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها" لشكرهايى كه شما ايشان را نمىديديد، و آن ملائكه بودند كه براى بيچاره كردن لشكر كفر آمدند،" وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً- و خدا به آنچه مىكنيد بيناست"." إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ ..."لشكرى كه از بالاى سر مسلمانان يعنى از طرف مشرق مدينه آمدند، قبيله غطفان، و يهوديان بنى قريظه، و بنى نضير بودند، و لشكرى كه از پايين مسلمانان آمدند، يعنى از طرف غرب مدينه آمدند، قريش و هم پيمانان آنان از احابيش و كنانه بودند، و بنا بر اين جمله" إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ" عطف بيان است براى جمله" إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ".و جمله" إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ" عطف بيان ديگرى است براى جمله" إِذْ جاءَتْكُمْ ..."، و كلمه" زاغت" از زيغ بصر است، كه به معناى كجى ديد چشم