مقصود از مجادله نيكو با اهل كتاب كه بدان امر فرموده است
و مجادله وقتى نيكو به شمار مىرود، كه با درشتخويى و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس يكى از خوبيهاى مجادله اين است كه: با نرمى و سازش همراه باشد، و خصم را متاذى نكند كه در اين صورت مجادله داراى حسن و نيكى است، يكى ديگر اينكه شخص مجادله كننده از نظر فكر با طرفش نزديك باشد، به اين معنا كه هر دو علاقهمند به روشن شدن حق باشند، و در نتيجه هر دو با كمك يكديگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتى اين شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نيكويى مجادله دو برابر مىشود، آن وقت است كه مىتوان گفت اين مجادله بهترين مجادلهها است.و به همين جهت وقتى مؤمنين را نهى مىكند از مجادله با اهل كتاب، مگر آن مجادله كه احسن و بهترين طرق مجادله باشد، از اهل كتاب جمعى را استثناء مىكند، و مىفرمايد مگر آن عده از اهل كتاب را كه ستم كردند.و مراد از ستم به قرينه سياق اين است كه: آن اهل كتاب كه شما مىخواهيد با او مجادله كنيد معاند نباشد، و نرمى و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خوارى نكند، كه در اين صورت مجادله به طريق احسن نيز فايدهاى به حال آنان ندارد، چون هر چه بيشتر نرمى به خرج دهى، او خيال مىكند اين نرمى از بيچارگى و ضعف تو است، و يا مىپندارد كه مىخواهى با اين خلق خوشت او را به دام بيندازى، و از راه حقش به راه باطل ببرى، اين قسم افراد ظالمند، كه مجادله هر قدر هم احسن باشد سودى نخواهد بخشيد.و نيز به همين جهت است كه دنبال كلام مساله نزديك شدن با ايشان را بيان كرد، كه چطور با اهل كتاب نزديك شويد، كه هم شما و هم ايشان در روشن كردن حق هم آهنگ شويد، و طرف بحث شما نيز مانند خود شما علاقهمند به روشن شدن حق شود، و آن اين است كه نخست به ايشان بگوييد:" وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ- ما هم به آنچه به ما نازل شده ايمان داريم، و هم به آنچه به شما نازل شده، و ما معتقديم كه معبود ما و شما يكى است، و ما تسليم آن معبوديم".