تفسير آيه:" حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ ..." كه تذلل و خشيت ملائكه در مقابل خداوند را حكايت مىكند و از آن، اختلاف مراتب ملائكه استفاده مىشود
" حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ" كلمه" فزع" ماضى مجهول از تفزيع است، و تفزيع به معناى از بين بردن فزع، و وحشت از دلهاست، و ضميرهاى جمع كه در آيه است- به طورى كه از سياق بر مىآيد- به شفعاء، يعنى ملائكه بر مىگردد.و لازمه جمله" حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ"- با در نظر داشتن اينكه نتيجه و غايت است- اين است كه: چيزى در بين باشد كه غايت و آخرش تفزيع قلوب و راحت شدن دلها باشد، و آن اين است كه دلها دچار فزع و اضطرابى ممتد، در انتظار امر خداى سبحان باشد، تا وقتى كه با صدور امر خدا فزع دلها تمام شود.بنا بر اين آيه مورد بحث در معناى آيه" وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ... وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ" «3» خواهد بود، چون هم آيه مورد بحث و هم آيه سوره نحل هر دو براى ملائكه اثبات ترس و فزع مىكنند.و فزع به معناى تاثر و انقباض دل از ترس است، و مراد از سجده شان، سجده تذلل و ترسى است كه از پروردگار و ما فوق خود دارند.از همين جا روشن مىشود، كه مراد از فزع ملائكه، و برطرف شدن آن از ايشان، تذلل و احساس حقارتى است كه دلهايشان را پر كرده، چون كه خود را اسباب و شفعاء، و وسيله اجراى امر الهى مىدانند، و همواره دل واپسى اين را دارند كه اوامر الهى بر طبق آنچه صادر شده، و خواسته، عملى بشود، و بر طرف شدن فزع ملائكه به اين است كه اوامر الهى را تحويل گرفته، و مشغول انجام آن بشوند، به طورى كه از سراپاى وجودشان چيزى جز انجام امر خدا(1) شفاعت نمىكنند مگر كسانى را كه خدا بخواهد. سوره انبياء، آيه 28.(2) هيچ شفيعى نيست، مگر بعد از آنكه او اجازه داده باشد. سوره يونس، آيه 3.(3) سوره نحل، آيه 45 و 50