بيان اينكه مراد از راستى در جمله:" لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ" انطباق پيمان الهى در عالم ذر با كردار و عمل در اين عالم است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 418

راستگوى در توحيد خدا، و عدالت او و شرايع او، و مراد از راستى آنان، هر چيزى است كه در باره‏اش سخنى گفته باشند. بعضى «1» ديگر گفته‏اند: مراد از سؤال از صادقان، صادقان در سخن، و مراد از صدقشان صدق در عملشان است، (و حاصل معنايش اين است كه از هر راستگويى مى‏پرسند آيا اعمالشان هم مطابق اقوالشان راست بوده يا نه؟) بعضى «2» ديگر گفته‏اند: مراد، پرسش از صادقان است، از آن هدفها و منظورهايى كه در دل از راستگوييهاى خود پنهان داشتند، آيا منظورشان از راستگوييها وجه اللَّه (رضاى خدا) بوده يا چيز ديگر؟ و از اين قبيل توجيهات براى آيه كرده‏اند، و بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد هيچ يك از آنها دلچسب نيست.

بيان اينكه مراد از راستى در جمله:" لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ" انطباق پيمان الهى در عالم ذر با كردار و عمل در اين عالم است‏

و اما آنچه به نظر ما مى‏رسد اين است كه دقت در مفاد جمله" لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ" انسان را بر خلاف آن توجيهات رهنمون مى‏شود، چون فرق است بين اينكه بگوييم:

" سئلت الغنى عن غناه- از بى نيازى پرسيدم از بى‏نيازى‏اش" و يا از عالم از علمش سؤال كردم، و بين اينكه بگوييم از فلانى از مالش سؤال كردم، و يا از فلانى از علمش پرسيدم، اين دو قسم عبارت مفادشان يكى نيست، آنچه از عبارت اول به ذهن تبادر مى‏كند، و جلوتر از معانى ديگر به ذهن مى‏رسد، اين است كه من از شخص غنى خواستم تا غنايش را اظهار كند، و يا علمش را بنماياند، و آنچه از عبارت دوم به ذهن تبادر مى‏كند كه من از او خواستم تا مرا از مال و يا علم خود خبر دهد، آيا مال و يا علم دارد يا نه؟ و يا از او خواستم تا برايم تعريف كند، چقدر مال دارد؟ و از مال چه چيزهايى دارد، و يا چه چيزهايى مى‏داند؟

و به هر حال معناى سؤال از صادقان از صدقشان، اين است كه صدق باطنى خود را اظهار كنند، و در مرحله گفتار و كردار آن را نمايش دهند، و خلاصه در دنيا عمل صالح كنند، (چون عمل صالح مساوى است با تطابق گفتار و كردار با صدق باطنى).

پس مراد از سؤال از صادقان از صدق آنان اين مى‏شود كه تكليف‏هاى دينى را طورى متوجه ايشان سازد، كه با مقتضاى ميثاق سازگار و منطبق باشد، تا در نتيجه آن صدق كه در بطون دلها نهفته است، در گفتار و كردار ظهور و جلوه كند.

و البته معلوم است كه جاى اين ظهور دنيا است، نه آخرت، و نيز معلوم مى‏شود كه اخذ ميثاق در دنيا نبوده، بلكه قبل از دنيا بوده، هم چنان كه آيات" ذر" نيز بر آن دلالت دارد، و مى‏فهماند كه خداى تعالى قبل از آنكه انسانها را به نشاه دنيا بياورد، پيمانهايى از ايشان‏

(1 و 2) مجموعة من التفاسير، ج 5، ص 88.

/ 593