معناى آيه:" إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ" و وجوه مختلفى كه در باره مراد از" معاد" در آن گفته شده است
" إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ ..."كلمه" فرض"- بطورى كه گفتهاند «1»- به معناى واجب كردن است، و بنا بر اين معناى جمله" فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ" اين است كه: واجب كرده بر تو عمل به قرآن را، يعنى عمل به آن احكامى كه در آن است، پس در حقيقت در اين كه ايجاب را به خود قرآن نسبت داده مجاز در نسبت به كار برده.از اين معنا بهتر، تفسيرى است كه بعضى «2» كردهاند و گفتهاند:" معناى آن اين است كه: واجب كرده بر تو تلاوت و خواندن آن را به مردم، و اينكه آن را به مردم برسانى، و به احكامش عمل كنى" چون اين معنا با جمله" لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ"، به بيانى كه در معناى آن خواهد آمد بهتر مىسازد." لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ"- كلمه" معاد" اسم محل عود، يا اسم زمان عود است، و مفسرين در معناى اين محل، و يا زمان اختلاف كردهاند. بعضى «3» گفتهاند: مراد مكه است، و بنا بر اين آيه شريفه وعدهاى است كه خداى تعالى به پيامبر گرامىاش مىدهد كه به زودى او را بعد از آنكه از مكه هجرت كرد دوباره به مكه برمىگرداند.بعضى «4» ديگر گفتهاند: مراد از آن مرگ است. و بعضى «5» گفتهاند: قيامت است.بعضى «6» ديگر گفتهاند: محشر است. بعضى «7» ديگر آن را مقام محمود دانستهاند، كه همان(1) مجمع البيان، ج 7، ص 269.(2) تفسير شريف لاهيجى، ج 3، ص 502.(3) مجمع البيان، ج 7، ص 269.(4 و 5 و 6 و 7) روح المعانى، ج 20، ص 129.