" وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّياحَ مُبَشِّراتٍ وَ لِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ" منظور از اينكه بادها را مبشر خوانده، اين است كه: بادها مژده باران مىدهند، چون قبل از آمدن باران باد مىوزد." وَ لِيُذِيقَكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ"- اين جمله عطف است بر محل" مبشرات" نه بر ظاهرش، چون در آن معناى تعليل است، و تقدير كلام اين است كه:" يرسل الرياح لتبشركم و ليذيقكم من رحمته" بادها را مىفرستد براى اينكه شما را مژده دهد، و براى اينكه از رحمت خود به شما بچشاند، و مراد از" اذاقه رحمت" رساندن انواع نعمتها است كه بر وزيدن باد مترتب مىشود، چون وقتى باد مىوزد عمل تلقيح در گلها و ميوهها انجام مىشود، و عفونتها از بين مىرود، و جو زمين تصفيه مىشود، و نعمتهايى ديگر از اين قبيل كه اطلاق جمله، همه را شامل مىشود." وَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ"- يعنى بادها را مىفرستد تا چنين و چنان شود، و نيز كشتيها به امر او به حركت در آيند" وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ"، يعنى و تا رزق او را كه از فضل اوست بطلبيد." وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ"- و تا شايد شكر بگزاريد، اين جمله هدف و نتيجه معنوى فرستادن باد است، هم چنان كه بشارت باد، و چشاندن رحمت، و جريان كشتىها، و به دست آوردن فضل خدا، نتايج صورى و مادى آن بود.كلمه" شكر" به معناى آن است كه نعمت ولى نعمت را طورى به كار بزنى كه از انعام منعم آن خبر دهد، و يا ثناى او بگويى كه چه نعمتها به تو ارزانى داشته است، و هر كدام باشد منطبق با عبادت او مىشود، و به همين جهت تعبير كرد به" لعل"، كه اميد را مىرساند، چون نتايج معنوى تخلف پذير است، يعنى ممكن است مردم شكر او را بجا نياورند، و لذا فرمود تا شايد شكر بگزاريد، به خلاف نتايج مادى مذكور كه تخلف پذير نيست، باد وقتى وزيد نتايج مذكور را در پى دارد.