اشاره به اينكه بسا مىشود گناه مقدمه سعادت و آمرزش مىشود
در اين آيه از جهت اينكه غايت رفتار منافقين و مؤمنين را بيان مىكند، نكته لطيفى هست، و آن اين است كه چه بسا ممكن است گناهان، مقدمه سعادت و آمرزش شوند، البته نه از آن جهت كه گناهند، بلكه از اين جهت كه نفس آدمى را از ظلمت و شقاوت به جايى مىكشانند، كه مايه وحشت نفس شده، و در نتيجه نفس سرانجام شوم گناه را لمس نموده، متنبه مىشود و به سوى پروردگار خود برمىگردد، و با برگشتنش همه گناهان از او دور مىشود، و معلوم است كه در چنين وقتى خدا هم به سوى او برمىگردد، و او را مىآمرزد." وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً" كلمه" غيظ" به معناى اندوه و خشم است، و مراد از" خير" آن آرزوهايى است كه