شرح و توضيح اينكه توحيد خداوند را به" كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ" تعليل فرمود
" لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ" كلمه اخلاص" لا اله الا اللَّه" در مقام تعليل جمله" وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ" است، يعنى براى اين گفتيم كه با خدا خدايى ديگر مخوان كه غير از او هيچ معبودى نيست.جمله بعد از كلمه اخلاص، كلمه اخلاص را تعليل مىكند، كه بيانش خواهد آمد." كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ"- كلمه" شىء" از نظر مصداق با كلمه" موجود" مساوى است، (هر چيزى كه موجود باشد چيز هم هست، و هر چه كه چيز باشد موجود نيز هست)، در نتيجه بر تمامى موجودات اطلاق مىشود حتى بر خداى تعالى، هم چنان كه در آيه" قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ" «1» مىبينيم كلمه" شىء" بر خدا اطلاق شده، و كلمه" هلاك" به معناى بطلان و معدوم شدن است.دو كلمه" وجه" و" جهت" به يك معنا است، مانند كلمه" وعد" و" عدة"، و وجه هر چيزى در عرف عام به معناى آن ناحيهاى از آن است كه با آن با غير روبرو مىشود و ارتباطى با آن دارد، هم چنان كه وجه هر جسمى سطح بيرون آن است، و وجه انسان نيم پيشين سر و صورتش مىباشد، يعنى آن طرفى كه با آن با مردم روبرو مىشود، و وجه خدا چيزى است كه با آن براى خلقش نمودار است، كه خلقش هم با آن متوجه درگاه او مىشوند، و اين همان صفات كريمه او از حيات و علم و قدرت و سمع و بصر است و نيز هر صفتى از صفات فعل مانند صفت خلقت و رزق و احياء و اماته و مغفرت و رحمت و همچنين آيات داله بر خدا بدان جهت كه آيتند، وجه خدا مىباشند.بنا بر اين هر موجودى كه تصور شود فى نفسه هالك و باطل است، و حقيقتى جز آنچه كه از ناحيه خداى تعالى به آن افاضه شود ندارد، و آنچه كه منسوب به خداى تعالى نباشد از حقيقت به طور كلى خالى است، و جز موهومى كه وهم متوهم آن را تراشيده نيست، و يا سرابى است كه خيال آن را به صورت حقيقت جلوه داده، مانند اصنام و بتها كه از حقيقت جز اين مقدار كه سنگ و يا چوب و يا فلز است ندارند، و اما اينكه رب و يا معبود باشند و نفع و ضرر يا اثر ديگرى داشته باشند حقيقت ندارد، و بيش از نامهايى كه از ناحيه پرستندگان آنها صورت گرفته چيز ديگرى نيستند.(1) بگو شهادت چه چيز بزرگتر است؟ بعد خودت پاسخ بده كه شهادت خدا بزرگتر است، سوره انعام، آيه 19.