جواب به مشركين كه هم قرآن و هم تورات را رد و انكار كردند و گفتند:" سِحْرانِ تَظاهَرا" و" إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ"
خداى تعالى در پاسخ از اين اعتراضشان فرمود:" أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى مِنْ قَبْلُ؟ قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا"، مگر نبود كه به كتاب موسى هم كه قبل از قرآن بود كفر ورزيده گفتند: قرآن و تورات هر دو سحرند" وَ قالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ"، و گفتند: ما به هر دو كافريم در اينجا ممكن است بپرسيد كه چرا كلمه" قالوا- گفتند" را تكرار كرد، در جواب مىگوييم: ممكن است براى اين بوده باشد كه بين اين دو قول فرق هست، زيرا مراد از سخن اولشان كفر به هر دو كتاب است، و مراد از دومى كفر به اصل نبوت، و به اين جهت كلمه" قالوا- گفتند" را تكرار كرد." قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى مِنْهُما، أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ" اين جمله تفريع بر سحر بودن قرآن و تورات است، و اين تفريع و نتيجهگيرى وقتى درست است كه وجود يك كتاب از خدا در ميان بشر واجب باشد، تا هادى آنان باشد، و بر بشر هم واجب باشد كه آن كتاب را پيروى كنند، در اين صورت است كه اگر به زعم كفار تورات و قرآن سحر باشند، بايد كتاب ديگرى باشد كه حقا كتاب خدا باشد.و همين طور هم هست، هم چنان كه آيه" وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ ..."، مىفرمايد:مردم اين حق را بر خدا دارند كه كتابى بر ايشان نازل كند، و رسولى به سويشان گسيل دارد، و چون چنين است، و نيز چون مردم قرآن و تورات را سحر خواندند، لذا به رسول خود دستور مىدهد به ايشان بگويد: پس شما كتابى غير از اين دو بياوريد، كه از اين دو هادىتر، و راهنماتر باشد، تا اينكه من آن را پيروى كنم.از سوى ديگر اگر اين دو كتاب سحر باشد، پس باطل و گمراه كننده است، ديگر هدايتى در آنها نيست، تا بگوييم كتابى بياورند كه از آن دو هادىتر باشد، چون صيغه افعل- تفضيل- بهتر، هادىتر- در جايى به كار مىرود كه بين دو چيز كه در يك صفت اشتراك دارند مقايسه شود، و يكى از آن دو از آن صفت بيشتر دارا باشد، آن وقت است كه مىگوييم:فلانى از فلانى بهتر يا عالمتر است، و اما اگر يكى از آن دو چيز، اصلا از آن صفت نداشته باشد، صحيح نيست بگوييم: آن ديگرى از آن بهتر، و يا داراى مقدارى بيشتر از آن صفت است.بنا بر اين جاى اين سؤال هست كه چرا در آيه مورد بحث فرمود:" هُوَ أَهْدى مِنْهُما"؟(1) و آنان كه كافر شدند گفتند: چرا قرآن يك باره بر او نازل نشد. سوره فرقان، آيه 32.