اقوال مختلف مفسرين در باره مفردات و مفاد آيه فوق
مفسرين در مفردات آيه، و معناى مجموع آن، اقوال متفرق ديگرى دارند.اول اينكه: «1»" مراد از" اقامه وجه" محكم كارى در عمل است، چون وجه عبارت است از چيزى كه متوجه آنى و آن عمل است، و اقامهاش به معناى تسديد و اتقان آن است".و اين حرف صحيح نيست، براى اينكه وجه عمل غرض مقصود از عمل است و آن غير از عمل است و در آيه شريفه فرمود:" فَأَقِمْ وَجْهَكَ"، و نفرموده" فاقم وجه عملك".دوم اينكه: «2»" كلمه" فطرة" در جمله" فِطْرَتَ اللَّهِ" منصوب است، زيرا كلمه" اعنى" در تقدير است و كلمه فطرت به معناى ملت است، و معناى جمله اين است كه: استقامت در دين به خرج بده، و دين را نگهدار، يعنى ملتى را كه خدا مردم را بر آن ملت آفريده ادامه بده، كه در خلقت خدا تبديلى نيست".اشكال اين وجه هم اين است كه: اين حرف وقتى صحيح است كه مراد از كلمه فطرت و كلمه" فَطَرَ النَّاسَ" دو چيز باشد، اولى به معناى ملت، و دومى به معناى خلقت باشد، و تفكيك در معناى آنها خلاف ظاهر آيه است، و اگر بگويى ممكن است دومى يعنى" فَطَرَ النَّاسَ" را هم به همان معناى ملت و دين بگيريم، و بگوييم معنايش" ادان الناس"(1) تفسير روح البيان، ج 7، ص 30.(2) روح المعانى، ج 21، ص 39.