توضيح سخن ابراهيم (عليه السلام) به قوم خود در مقام دعوت به توحيد و عبادت خدا و ابطال بت پرستى
" وَ إِبْراهِيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ" اين آيه عطف است بر كلمه" نوحا"، يعنى" و ارسلنا ابراهيم الى قومه" و اينكه به قومش فرمود:" اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ" آنان را به دين توحيد دعوت و از عذاب خدا انذار كرده، به قرينه آيات بعد كه پيرامون همين دو مطلب است، پس جمله مورد بحث فايده حصر را مىدهد، يعنى تنها خدا را بپرستيد.علاوه بر اين اصلا در وثنيت يعنى كيش بتپرستى خدا پرستيده نمىشود، و وثنىها غير خدا را مىپرستند، چون معتقدند كه خدا ممكن نيست پرستيده شود، مگر از طريق سببهاى فعاله در عالم، كه مقرب درگاه خدايند، مانند ملائكه و جن، و بنا بر اين اگر خود خدا مستقيما پرستيده شود، قهرا بدون شريك پرستيده شده، پس دعوت بتپرست به پرستش خدا، دعوت او به دين توحيد است، هر چند كه گفته نشود تنها خدا را بپرستيد، پس جمله" يا قوم اعْبُدُوا اللَّهَ" به همين جهت افاده حصر را مىكند، هر چند كه كلمه حصرى در آن نيامده باشد." إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً ..."كلمه" اوثان" جمع وثن- به فتحه واو، و ثاء- است، كه به معناى بت است، و كلمه" افك" به معناى هر چيزى است كه از صورت اصلىاش برگشته باشد، چه قول باشد و چه فعل.اين جمله بطلان بتپرستى را بيان مىكند، و مىرساند كه تنها پرستش خدا عبادت حقيقى است، و خلاصه عبادت حقيقى منحصرا عبادت خدا است، و اگر كلمه" اوثانا- بتهايى" را، نكرده آورده، براى اين است كه دلالت كند بر وهن و بىپايگى اين عمل، و اينكه الوهيت بتها صرف دعوى است، و هيچ حقيقتى ندارد، و معنايش اين است كه: شما به جاى خدا نمىپرستيد مگر بتهايى كه چنين و چنانند، و لذا دنبال آن فرمود:" وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً" يعنى از خود دروغى را مىتراشيد و آنها را آلهه و معبود مىناميد و همين تراشيدههاى خود را مىپرستيد، درست است كه در اين ميان اله و معبودى هست كه بايد او را بپرستيد، و ليكن آن خدا است نه بتها." إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً"- اين جمله مطلب قبلى را، يعنى دروغى بودن بتها و بطلان پرستش آنها را تعليل مىكند، و حاصلش اين است كه:اينهايى كه شما به جاى خدا مىپرستيد، كه مجسمه مقربين درگاه خدا از ملائكه و جن