احتجاج ديگر: خدايان خود را به من نشان بدهيد ... - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 566

مبطل را در سويى ديگر قرار مى‏دهد، خدا است، پس همو رب هر دو طايفه است، و هر يك ربى جداگانه ندارند، و او است كه فتاح عليم است. فتاح است، چون با خلقت و تدبير، هر چيزى را از ماسواى آن جدا مى‏كند، هم چنان كه فرموده:" أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما" «1» و هم عليم است، چون داناى به هر چيز است.

پس آيه مورد بحث دو چيز را اثبات مى‏كند، يكى بعث و قيامت را، تا همه يك جا جمع شده، سپس هر طايفه‏اى در صفى جداگانه قرار گيرند، نيكوكاران در صفى و بدكاران در صفى ديگر، و دوم انحصار اين جدا سازى براى خداى تعالى، و اين را از راه انحصار ربوبيت براى او اثبات مى‏كند و از اين طريق ربوبيت ارباب مشركين را ابطال مى‏نمايد.

كلمه" فتاح" يكى از اسماء حسناى خدا است، و" فتح" به معناى فاصله و جدايى انداختن بين دو چيز است، به منظور اثرى كه بر اين جدايى مترتب مى‏شود، مثلا فتح باب، براى داخل شدن به اين است كه بين دو لنگه در جدايى بيندازيم، تا هر يك از ديگرى جدا شده، و ما داخل خانه بشويم، و همچنين فتح بين دو چيز، جدايى انداختن بين آن دو است، تا از هم متمايز شوند، هم به ذات، و هم به صفات و هم به افعال.

احتجاج ديگر: خدايان خود را به من نشان بدهيد ...

" قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكاءَ كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" در اين آيه دستورى ديگر به رسول گرامى‏اش (ص) مى‏دهد، و آن اين است كه از مشركين بپرسد و بخواهد خدايان خود را به وى نشان دهند تا آن جناب ببيند، آيا آن صفاتى كه واجب است در يك خدا و معبود باشد، در خدايان ايشان هست يا نه؟ مثلا آيا استقلال در حيات دارند؟ و آيا علم و قدرت و سمع و بصر دارند؟ يا خير، و معناى آيه اين است كه: به ايشان بگو: به من نشان دهيد آن خدايانى كه ملحق به خدا كرديد، و شريك او پنداشتيد.

آن گاه خودش اين تقاضا را رد نموده، و فرموده:" كلا- نه" بتها شركاى خدا نيستند، چون مشركين يا بتها را به عنوان معبود خود به وى نشان مى‏دهند كه يك مشت سنگ و چوب، و خالى از حيات و علم و قدرتند، و يا ارباب آن بتها را كه ملائكه، و غير از ملائكه مى‏باشد نشان مى‏دهند، و مى‏گويند: ما ملائكه را مى‏پرستيم، و بتها عنوان تماثيلى از آن ارباب دارند، كه در اين صورت هر چند خدايان ايشان خالى از حيات و علم و قدرت نيستند، و ليكن هر چه از صفات كمال دارند، خداى سبحان به ايشان افاضه فرموده، و خودشان در داشتن آن صفات،

(1) آسمان و زمين يك پارچه بودند، سپس آنها را از يكديگر جدا كرديم. سوره انبياء، آيه 30.

/ 593