رواياتى در باره حقوق والدين و حد اطاعت از ايشان‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 327

هنگام بى نيازى هم غرور و خيلاء تو را نگيرد «1»

ليكن اين معنا با ذيل آيه نمى‏سازد، چون در ذيل آيه مى‏فرمايد خدا متكبران را دوست نمى‏دارد.

" وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ" كلمه" قصد" در هر چيز به معناى حد اعتدال در آن است «2»

، و كلمه" غض" به طورى كه راغب گفته به معناى نقصان در نگاه كردن و صدا كردن است، و بنا به گفته وى غض صوت به معناى آهسته و كوتاه صدا كردن است، و معناى آيه اين است كه در راه رفتنت ميانه‏روى را پيش گير، و در صدايت كوتاه و ناقص آن را پيشه ساز، كه ناخوش‏ترين صوت‏ها صوت خران است، كه در نهايت بلندى است «3».

بحث روايتى

رواياتى در باره حقوق والدين و حد اطاعت از ايشان‏

در كافى به سند خود از عبد اللَّه بن سنان روايت كرده كه گفت از امام صادق (ع) شنيدم مى‏فرمود: يكى از گناهان كبيره عقوق والدين، و يكى ديگر نوميدى از رحمت خدا، و يكى ايمنى از مكر اوست، و روايت شده كه از هر گناهى بزرگتر شرك به خدا است «4».

و در كتاب فقيه در حقوقى كه از امام زين العابدين (ع) روايت كرده فرموده:

بزرگترين حق خدا بر تو اين است كه او را بپرستى، و چيزى شريكش نسازى كه اگر اينكار را به اخلاص كردى خداوند حقى براى تو بر خود واجب مى‏كند، و آن اين است كه امور دنيا و آخرتت را كفايت مى‏كند.

و نيز فرمود: و اما حق مادرت اين است كه بدانى او تو را طورى حمل كرد كه احدى، احدى را آن طور حمل نمى‏كند، آرى او تو را در داخل شكم خود حمل كرد، و از ميوه قلبش چيزى به تو داد، كه احدى به احدى نمى‏دهد، و او با تمامى اعضاى بدنش تو را محافظت نمود، و باك نداشت از اينكه گرسنه و تشنه بماند، بلكه پروايش همه از گرسنگى و تشنگى تو بود، او باك نداشت از اينكه برهنه بماند، همه پروايش از برهنگى تو بود، او هيچ پروايى‏

(1) روح المعانى، ج 21، ص 90.

(2) مفردات راغب، ماده" قصد".

(3) مفردات راغب، ماده" غض".

(4) اصول كافى، ج 2، ص 278، ح 4.

/ 593