جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله:" وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏" و توضيح اينكه مراد اين است كه آسان ديگران براى خداوند آسانتر است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 262

اول اينكه: اين حرف وقتى صحيح است كه خلقت عالم و تحقق موجودات به اولويت بوده باشد، نه وجوب، و حال آنكه در جاى خودش ثابت كرده‏ايم كه تحقق اشياء بر اساس اولويت نيست، بلكه بر اساس وجوب است، و چون چنين است پس انشاء و اعاده هر دو به يك مقدار از امتناع فاصله دارند، يكى از ديگرى نزديك‏تر نيست.

دوم اينكه: دورى و نزديكى كه زمخشرى ذكر كرد صرف تصوير عقلى است، به خلاف سهولت و دشوارى كه دو صفت وجودى است، يعنى وجود يك چيز از جهت صدورش از فاعل گاهى آسان و گاهى سخت است، و اين گونه صفات وجودى دائر مدار اعتبار عقلى نمى‏شود.

سوم اينكه: انشاء هم مانند اعاده مبتنى بر مصلحت است اينطور نيست كه تنها اعاده به خاطر اينكه براى جزاء است مصلحت داشته باشد، بلكه انشاء نيز تا مصلحت صد در صد نداشته باشد از خداى حكيم سر نمى‏زند، پس از اين نظر اعاده و انشاء فرقى با هم ندارند، و به طورى كه گفته‏اند: از جهت دورى و نزديكى به امتناع يكسانند.

چهارم اينكه: به مقتضاى اين وجه اعاده فى نفسه آسان‏تر از انشاء است، نه به قياس با قدرت خداى تعالى، پس در حقيقت توجيه پنجم همان توجيه سوم خواهد بود، و اشكالش نيز همان اشكال.

جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله:" وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏" و توضيح اينكه مراد اين است كه آسان ديگران براى خداوند آسانتر است‏

ببينيم آنچه سزاوار است گفته شود اين است كه جمله مورد بحث كه به آن اشكال شده يعنى جمله" وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ" با جمله بعدى تعليل شده، و در آن فرموده كه چرا اعاده آسان‏تر است، و آن جمله:" وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ ..." است، كه در حقيقت حجتى است بر آسانتر بودن اعاده.

به اين بيان كه: از جمله مذكور برمى‏آيد كه هر صفت كمالى كه يك يك موجودات آسمان و زمين به آن متصف و ممثل مى‏شوند از قبيل حيات، قدرت، علم، ملك، جود، كرم، عظمت، و كبريايى، و امثال آن، در حقيقت اندكى است كه رفيع‏ترين رتبه آن، و عالى‏ترين حد آن در خداى سبحان است، زيرا هر موجودى هر قدر هم بزرگ باشد، بالأخره محدود و متناهى است، پس به قدر ظرفيت خود آن صفت را فرا گرفته، و نشان مى‏دهد، ولى خداى تعالى نامحدود و نامتناهى است، هم چنان كه خودش فرموده:" وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏" «1».

توضيح اينكه: هر صفتى از صفات كمال كه در موجودى از موجودات زمين و آسمان‏

(1) براى خداست اسماء حسنى. سوره اعراف، آيه 180.

/ 593