رواياتى در ذيل آيه" تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ" و" فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ ..." - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 402بعضى «1» از مفسرين آيه را به فتح در جنگ بدر تفسير كردهاند، چون در آن روز مشركين كه كشته شدند، از ايمان، بعد از كشته شدن خود بهرهمند نگشتند. و بعضى از مفسرين آيه را به فتح مكه تفسير كردهاند، ولى جوابى كه در آيه آمده با آن نمىسازد، چون در جواب فرمود: بگو روز فتح، ديگر ايمان آوردن كفار سودى به حالشان ندارد، و ديگر مهلت داده نمىشوند، و حال آنكه اگر كافرى در روز فتح مكه ايمان مىآورد، ايمانش سود داشت.مگر آنكه كسى بگويد اگر هم ايمان مىآوردند، بدين جهت سود نداشت كه معاند حق بودند، و بارها با رسول خدا (ص) جنگيدند، و در خاموش كردن نور حق كوششها كردند، و معلوم است كه ايمان چنين اشخاصى ايمان واقعى نيست، بلكه نفاق و دورويى است، ايمانى نيست كه در دلشان وارد شده باشد، و دلهايشان را اصلاح كرده باشد، در چنين وقتى چارهاى جز ايمان ندارند، و به همين جهت مهلت داده نمىشوند.ممكن هم هست كه مراد از فتح، قضاى ما بين رسول خدا (ص) و امت باشد، كه در آخر الزمان همانطور كه در تفسير جمله" وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ" «2» گذشت، عملى مىشود.و به هر حال مراد از اين دو آيه اين است كه مشركين عجله مىكردند در آمدن فتح، و حال آنكه اين فتح سودى به حال كفار ندارد، هر چند كه در آن روز ايمان بياورند، چون آن روز، روزى است كه ايمان احدى نفعى به صاحبش نمىبخشد، و عذاب مهلتشان نمىدهد." فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ" در اين جمله به رسول خدا (ص) امر مىكند به اينكه از كفار اعراض كند، و منتظر فتح باشد، هم چنان كه كفار منتظر آن مىباشند، چون كفار منتظر مرگ و يا كشته شدن رسول خدا (ص) بودند، و كوتاه سخن، اينكه منتظر بودند دعوت حقهاش به آخر نرسد و نيمهكاره از بين برود، پس او هم منتظر باشد، هم چنان كه آنان منتظرند، تا خدا حق را بر باطل و محق را بر مبطل غلبه دهد.از اين سياق بر مىآيد كه مراد از فتح، فتح دنيوى است.بحث روايتى رواياتى در ذيل آيه" تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ" و" فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ ..."
در الدر المنثور است كه ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا